دوشنبه ۲۴ شهریور ۰۴

مركز مشاوره ستاره

مركز مشاوره ستاره

آزمايش استشمام بو و تشخيص زود رس مراحل زوال عقل

۴۳ بازديد

با توجه به  مطالعه اي جديد كه توسط محققان دانشگاه پنسيلوانيا و دردانشكده پزشكي پرلمن انجام شده است، يك آزمايش ساده استشمام بو ممكن است ابزار تكميلي موثري براي تشخيص اختلال شناختي خفيف باشد، كه اغلب  در عرض چند سال به شكل آلزايمر پيشرفت مي كند.

اين يافته ها به شواهد ديگري كه در اين زمينه وجود دارند، اضافه مي شود كه نشان مي دهد احساس بويايي ما در مراحل  آغازين بيماري آلزايمر، به شدت كاهش مي يابد.

مطالب مرتبط:

ميانسالي پر استرس و افزايش ريسك آلزايمر

محقق اصلي دكتر ديويد رولف، استاد يار دپارتمان روانپزشكي در پن گفت:”اين امكان هيجان انگيز وجود دارد كه از كاهش در حس بويايي مي توانيم براي شناسايي افراد در معرض خطر زوال عقل استفاده كنيم كه بتوانيم  قبل از پيشرفت آن در بيمار خطر را كاهش دهيم.”

براي اين مطالعه، محققان از يك آزمايش ساده تجاري استفاده كردند كه در آن افراد بايد 16 بوي متفاوت را از هم تشخيص مي دادند.

آن ها  آزمون استشمام بو  و آزمون استاندارد شناختي ( ارزيابي شناختي مونترال)  را براي 728 فرد مسن تجويز كردند.

شركت كنندگان توسط پزشكان  پن با روش هاي عصب شناسي ارزيابي شدند و در يكي از اين سه دسته قرار داده شدند: “بزرگسالان مسن سالم “،” اختلال خفيف شناختي”، ” زوال عقل و آلزايمر.

رولف و تيم او نتايج حاصل از آزمون شناختي به تنهايي و يا در تركيب  با  آزمون استشمام بو  را مورد بررسي قرار دادند تا ببينيد كه چگونه  ويژگي هاي افراد هر رده را  تشخيص داده اند. يافته ها نشان داد كه آزمون استشمام بو  زماني كه با آزمون شناختي تركيب مي شد، در تشخيص دقيق بسيار موثر بود.

به عنوان مثال، آزمون شناختي وقتي به تنهايي استفاده مي شد، تنها 75 درصد از افراد داراي اختلال خفيف شناختي را به درستي طبقه بندي مي كرد، اما  وقتي كه نتايج آزمون استشمام بو نيز اضافه شد، اين رقم به 87 درصد افزايش يافت.

تركيب دو آزمون،  شناسايي دقيق تر بزرگسالان مسن سالم و آن هايي كه مبتلا به  آلزايمر بودند را نيز به همراه داشت.

آزمون تركيبي شناختي و استشمام بو حتي دقت در تخصيص افراد به دسته خفيف تر يا پيشرفته تر  اختلال شناختي را افزايش داد.

رولف گفت: اين نتايج نشان مي دهد كه يك آزمون ساده  شناسايي بو مي تواند ابزار تكميلي مفيدي براي  طبقه بندي باليني اختلال شناختي و آلزايمر باشد، و حتي براي شناسايي افرادي كه در معرض بيشترين خطر بدتر شدن هستند، مورد استفاده قرار بگيرد.

علاقه به پاي زن

۳۱ بازديد

كلمه فوت فتيش  به معناي پرستش پا مي باشد.

كه در اينجا فوت به معني پا و فتيش به معناي پرستش مي باشد.

شخصي كه داراي فوت فتيش مي باشد به پاي جنس مخالف خود علاقه زيادي دارد.

و اين علاقه اندازه  اي مي باشد كه پا را خيلي دوست دارد.

    اين علاقه فراوان تنها به پا و ديگر چيزهايي كه  مربوط به پا باشد .
    مثل جوراب و همينطور كفش  اين ميل از كودكي آغاز مي‌شود.

مطالب و مقالات سايت ” مركز مشاوره ” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناسان تهيه و پشتيباني شده است.
علل علاقه به پا

برخي از بچه هايي كه در دوران كودكي خود خانواده آنها بيشتر به وسيله پا با آنها بازي مي كردند.

تمايل بيشتري به پا پيدا خواهند كرد و در هنگام بزرگي فوت فتيش مي شوند.

البته تنها برخي از افراد اين ميل را پيدا خواهند كرد.

و اين بدين معنا نمي باشد كه، تمام اشخاصي كه با پا با آنها بازي شده است فوت فتيش شوند .

اما بهتر مي باشد خانواده‌ها از بازي هايي كه مربوط به پا مي باشد با كودك خود دوري كنند.

شماره هاي تماس 01

پنج توصيه براي اختلال اضطراب منتشر

۳۹ بازديد

اختلال اضطراب منتشر شده : يك ميراث باستاني

اساسا اختلال اضطراب منتشر شده يا GAD اساسا به معني حس تنش و هيجان و اضطراب شديد در مورد چيز هايي است كه به صورت معمول شما را به دردسر نخواهند انداخت يا در هر صورت بسيار زياد نيستند. اگر شما به طور روزانه داراي چنين حسي هستيد احساس معنا را در زندگي از دست مي دهيد. هر روز براي بقا بجنگيد.

اين جنگ براي بقا به اين دليل است كه مغز و بدن شما در حدود 20000 سال قبل از نظر ساختاري هيچ تفاوتي با امروز ندارند . در اينجا نكته بحث اينست كه پاسخ هاي طبيعي كه ما را هوشيار و زنده نگه مي داشتند هنوز هم در درون ما وجود دارند .
از اينرو چه چيزي براي ما در حال حاضر خطر محسوب مي شود؟

در زمان باستان گرگ و قبيله هاي ديگر خطر محسوب مي شدند و ترس از شكار و تلاش براي بقا در همان براي نيكان ما امري حياتي و اصلي محسوب مي شد. اما امروز چطور؟ اينكه در زندگي شهري گرگي نيست و نه قبيله دشمن!؟

زندگي مدرن گرگ هاي باستان را با روابط خراب، نگراني هاي مالي، تروما هاي حل نشده ، روساي بد، ترس هاي ناشي از براورده نكردن كافي انتظارات ، رزيم غذايي بد و مصرف زياد محرك ها جايگزين كرده است. اگر كه ما ياد نگيريم تا گرگ هاي دروني را دور كنيم و آنها را رام كنيم همانطور كه ما در مورد گرگ‌هاي بيروني در دوران باستان انجام داده ايم ، طعمه تمامي ترس ها و واكنش هاي هيجاني مي شويم كه درگير آنها شده بوديم.

عجيب است كه اغلب اين پاسخ هاي دوران كهن همانند وضعيت پاتولوژيكي يا حتي پزشكي يا بيماري ديده مي شود .

اين كه اين اختلال توسط يك متخصص تشخيص داده شود به آنها احساس آرامش مي‌دهد:

پنج توصيه براي اختلال اضطراب منتشر

“آه ، اكنون حداقل چيزي كه من حس مي كنم اسمي دارد!”

شما مي توانيد به خودتان و ديگران بگوييد كه اكنون رنج شما “رسمي” است. شما مي توانيد اين حس را در خود پيدا كنيد كه با ان تنها نيستيد – در انجا افراد ديگري همانند خودتان حضور دارند. اين كار مي تواند به افراد كمك نمايد تا حس كنند كه يا اندازه‌اي قوت قلب گرفته اند چون زندگي در وضعيت ابهام و عدم قطعيت دشوار است .

وقتي ما از روش هاي پزشكي براي  پريشاني  هيجاني استفاده مي كنيم ، در واقع بخاطر اوردن اين روش حياتي مي باشد و ما در واقع از يك استعاره و تشبيه براي بيماري استفاده مي كنيم . حرفه اي ها و همچنين بيماران تمايل دارند تا اين موضوع را فراموش كنند .

از اينرو اختلال اضطراب منتشر شده دقيقا چيست ؟
GAD : واكنش باستاني در جهان مدرن

معمولا افرادي كه داراي اختلال اضطراب منتشر شده هستند ، موارد زير را گزارش مي دهند :

    احساس بي قرار و بي تاب شدن، همچنين خستگي و ناتواني براي غلبه بر ان .
    ناتواني در تغيير توجه و ارام شدن
    هميشه در وضعيت هشدار بالا بودن .
    مشكل در خوابيدن
    مشكلات هاضمه و خوب نخوردن
    ديگر نشانه هاي فيزيكي استرس نظير فشار خون بالا ، تپش قلب ، عرق كردن ، تنفس سريع كم عمق
    اضطراب در مورد كارهاي عادي و شرايط روزانه، نگراني هاي سلامتي، امور مالي
    نگراني ها به نظر مي رسد خارج از تناسب هستند به صورتي كه براي ديگران دشوار است كه دقيقا درك كنند چه چيزي شما را آزار مي دهد.
    نگراني به نظر مي رسد از يك چيز به ديگري تغيير جهت مي دهد .

كل موارد فوق با وضعيت انسان اوليه در مورد وحشي گري هاي پيش از تمدن جور درمي آيد. كل موارد فوق يك سري انطباق هاي طبيعي هستند.

تجربه اختلال اضطراب منتشر مانند تجربه رانندگي با دنده سنگين و سرعت 10 مايل در ساعت است. لازم است انطباق هايي صورت گيرند تا سوختي را در زندگي روزانه هدر ندهيد.

عوامل بروز پريشاني ذهني

۳۰ بازديد


عوامل بروز پريشاني ذهني :به طور كلي به دو دسته تقسيم مي شود: عوامل دروني و عوامل بيروني.

عوامل دروني پريشاني ذهني، مربوط به ويژگي هاي شخصيتي فرد مي باشد .

كه واكنش هاي وي نسبت به هيجانات و تحريكات را سبب مي شود.
بررسي عوامل بروز پريشاني ذهني

     عوامل بيروني اين اختلال به محيط اطراف و آثار آن بر شخص باز مي گردد.
    آثار محيط بيروني به صورت امواج و انرژي وارد ضمير ناخود آگاه فرد مي شود .
    و اين توان را دارد كه باعث ايجاد حواس پرتي و اختلال ذهني در فرد شود و انتظام فكري شخص را بر هم بزند.
    با اين توصيف مي توان به اين نتيجه رسيد كه هر مقدار كه از ميزان هيجانات و التهابات منفي دروني و بيروني فرد كاسته شود.

از ميزان آشفتگي ذهني وي نيز كاسته خواهد شد و بالعكس بر ميزان تمركز فكري وي افزوده خواهد گشت.

تمام افراد در زندگي روزمره خود، با موجي از اطلاعات دريافتي روبرو هستند و براي حل مشكلات برنامه ريزي مي كنند.

تعدد يافتن تعداد مسائل پيش رو سبب از دست رفتن توانايي فرد براي تمركز بر هر مساله مي شود و تمركز وي بر مشكلات پيش رو را سخت مي كند.
عوامل بروز پريشاني ذهني
افزايش تمركز ذهني

اين در حالي است كه با تعدد يافت مسائل، افزايش تمركز ذهني براي حل مسائل مورد نياز است.

تا شخص بتواند برهه هاي بحراني زندگي را پشت سر بگذارد.

براي حل اين مشكل بايست در ابتدا به ريشه يابي علت بروز آن پرداخت.

چنان چه در ابتداي بحث گفته شد، عوامل بروز پريشاني ذهني يا دروني هستند و يا بيروني.

لذا در مرحله اول ضرورت دارد شخص به اين نكته توجه كند .

كه علت ناتواني وي براي تمركز بر مسائل ويژگي هاي شخصيتي وي هستند يا عوامل بيروني.

پس از اين كه تشخيص شخص از اين مساله حاصل شد، بايست به روش غلبه بر آن فكر كند.

در صورتي كه ريشه هاي پريشاني ذهني در ويژگي هاي شخصيتي فرد نهفته باشد.

موثرترين راهكار براي مقابله با آن آموزش شخص براي جايگزيني ويژگي هاي مطلوب شخصيتي به جاي ويژگي هاي نامطلوب است.
توانايي تصميم گيري اختياري

گام اول در اين مرحله اين است كه شخص به اين باور برسد كه توانايي تصميم گيري اختياري را دارد و مي تواند خود را تغيير دهد.

شخص بايست به اين باور برسد كه محكوم به يك سرنوشت محتوم نيست، بلكه تصميمات اوست كه سرنوشت او را مي سازد.

در صورتي كه پريشاني ذهني فرد ناشي از عوامل بيروني باشد، بايست با در نظر گرفتن محدوديت هاي مختلف موجود .

براي حل مشكل، ابتدا فرد به اين مساله فكر كند كه آيا مشكل پيش آمده براي او قابل حل است.

در صورتي كه مساله مورد نظر قابل حل باشد بايد براي حل آن به صورت مرحله اي برنامه ريزي كند.

    هدف اصلي خود كه حل آن مساله است را به اهداف كوچكتر تقسيم كند.
    و راه حل هر يك از اين مسائل فرعي را زمان بندي كند و براي رسيدن به آنها تلاش كند.
    اما در صورتي كه مساله مورد نظر قابل حل نباشد فرد بايد سعي كند با آن كنار بيايد.

آثار پريشاني ذهني

بايد به اين مساله فكر كند كه براي كاهش آثار منفي جانبي چه كار مي توان كرد.

و سعي كند اين آثار منفي جانبي را به حداقل رساند.

براي مثال همين كه ذهن درگير مساله اي باشد كه راه حلي براي آن وجود ندارد .

    مي تواند باعث آشفتگي ذهني و سلب آرامش از فرد شود.
    بايد شخص بياموزد كه تمام حوادث در كنترل او نيستند .
    و در مواقعي كه نمي توان يك مساله بيروني را حل كرد بايد با تقويت قواي رواني آن را بپذيرد.
    در اين زمينه يكي از نويسندگان بزرگ در جايي نوشته است:
    در جواني بسيار باهوش بودم و فكر مي كردم مي توانم تمام جهان را تغيير دهم.
    اكنون كه پير هستم و آگاهي من بيشتر شده است.
    دريافته ام كه تنها چيزي كه مي توانم آن را تغيير دهم خودم هستم.

حل تمام مسائل در رسيدن به اين نوع از آگاهي است.

البته اين به معناي نفي تلاش براي تغيير شرايط در عالم بيرون نيست.

بلكه به معناي درك محدوديت توان انسان براي انجام كارهاست.

بدين معني كه شخص بايد توان محدود خود را سهميه بندي كند .

و بر روي مواردي سرمايه گذاري كند كه امكان نتيجه بخشي آنها بيشتر است.

تاثير آلودگي صوتي بر دستگاه عصبي

۳۵ بازديد

 

 تاثير آلودگي صوتي بر دستگاه عصبي چيست؟ امروزه در دنياي پيرامون سروصدا و محيط شلوغ و آلودگي صوتي بيشتر شده است و اكثر مردم از اين امر در امان نيستند.

براي پخش فايل مرورگر خود را آپديت كنيد يا از فايل را دانلود نماييد.

 

يكي از عوارض بد آلودگي صوتي ايجاد اختلال در خواب است كه با اين اختلال تاثير مخرب آن بيشتر مي شود.

از تاثير منفي آلودگي صوتي ميتوان به حضور بيش از اندازه در محيطي كه داراي آلودگي صوتي مي باشد اشاره كرد

و همچنين بر دستگاه عصبي خود مختار كه سيستم بدن مثل قلب و عروق را تنظيم مي كند باشد.

كودكاني كه در محيط شلوغ و پر از صدا زندگي مي كنند در اختلالات شناختي و يادگيري آنها تاثير منفي مي گذارد.
تاثير آلودگي صوتي بر دستگاه عصبي

در نتيجه آلودگي صوتي موجب به وجود آمدن رفتارهاي غير معمولي و نگران بودن را در افراد به وجود مي آورد كه در جامعه خطرات زيادي به همراه دارد.

منبع:مركز مشاوره ستاره ايرانيان
چگونه سر و صدا بر سيستم عصبي تأثير مي گذارد؟

سر و صدا در سطوح پايين، باعث نمي شوند از آستانه سيستم سيگنال هاي حسي عبور كند و آسيب وارد كند.
براي سطوح بالا به آن نويز مي گويند كه به سيستم عصبي آسيب وارد مي كند ولي سيگنال هاي زير آستانه هيچ آسيبي وارد نمي كنند.
چگونه آلودگي صوتي بر سيستم عصبي تأثير مي گذارد؟

در گذشته هاي اخير، آلودگي هوا همچنين باعث بيماري هاي سيستم عصبي مركزي (CNS) از جمله سكته مغزي، بيماري آلزايمر، بيماري پاركينسون و اختلالات عصبي توسعه اي همراه بوده است. علاوه بر اين، التهاب سيستميك ناشي از تنفسي و قلبي سيستم مي توانيد بر سلامت تاثير گذارد.
تأثير آلودگي صوتي چيست؟

صداي ناخواسته ( صدا ) مي تواند به سلامت فيزيولوژيكي آسيب برساند. آلودگي صوتي است سبب بيماريهايي از جمله اختلالات قلبي و عروقي، فشار خون، بالا بودن سطح استرس، وزوز گوش، كاهش شنوايي، اختلالات خواب، و ديگر مضر و اخلال در ارتباط اثرات.

جذب شدن ما به سمت افرادي شبيه به والدين خود

۳۷ بازديد

والدين چگونه بر انتخاب همسر كودكان تأثير مي گذارند.

ما اينجا در مورد اثرات مستقيم آن صحبت نمي كنيم.

اين مسئله به ويژه در فرهنگ هايي صدق مي كند.

كه والدين زندگي مشترك را براي توليدنسل خود در نظر مي گيرند.

    در اكثر جوامع ليبرال اظهار نظر كردن والدين در مورد دوست پسر و دوست دختر.
    كه فرزندان آنها براي صرف شام به منزل مي آوردند امري متداول است.

جذب نقش والدين

اما در مورد تأثيرات نافذتري كه نه والدين و نه اولاد آنها احتمالاً آگاه نيستند، چطور؟

شايد شما تا به حال در مورد نقش پذيري چيزهايي شنيده باشيد.

پديده اي زيستي است كه:

    علت پيروي جوجه اردك ها از اولين فردي كه آنها پس از سردرآوردن از تخم مواجهه مي شوند را تبيين مي كند.
    در شرايط نرمال اين چنين حسي وجود دارد به دليل آنكه احتمال دارد جوجه ها ابتدا هر شي اي را مادر خود بدانند.

بسياري از روانشناسان فكر مي كنند كه افراد نيز از والدين خود نقش مي پذيرند.

و اين نوع نقش پذيري بر انتخاب نوع فردي كه ما بعداً در زندگي جذابتر مي دانيم اثر مي گذارد.

    تحقيقات گذشته نشان داده اند كه مردان و زنان با گرايش به جنس مخالف.
    هنگام بحث از رنگ مو و رنگ چشم يك الگوي مشخص دارند.
    و اين الگو با والد مخالف جنس خود مطابقت دارد.

تاثير والدين بر ازدواج

البته بسياري از ما رنگ چشم و موي مشابهي همچون والدين خود داريم.

    به اين دليل، مهم است كه آزمون شود آيا ما شريكي شبيه به خود را ترجيح مي دهيم ؟
    يا به شبيه به والدين خود كه در نهايت والدين پيروز ميدان هستند؟

ما همچنين مي دانيم كه زناني كه در كنار پدري سالخورده بزرگ مي شوند شريك سالخورده براي خود برمي گزينند.

زوزنا استيربوا از دانشكده چارلز پاراگوئه همگام با همكاران تحقيقاتي اش در پاراگوئه و ساو پاولو قصد داشت .

ميزان تأثير حالات فيزيكي والدين ما بر ترجيحات ما را بررسي كند.

شادي اصيل: درست در چشمان شماست!

۳۷ بازديد

بايد بدانيد كه شادي اصيل: درست در چشمان شماست!

به نظر مي رسد كه در سطح جهاني، روان شناسي مثبت، به طور گريز ناپذيري در حال رشد مي باشد.

از زمان شروع، روان شناسي منحصرا بر حوزه هاي تاريك از ماهيت انسان، اختلالات، شكست ها و بيماري هاي رواني تمركز كرده بود.

درمقابل، روان شناسي مثبت تمركز خود را به سمت جنبه هاي كلي تر از سلامتي و خوشحالي و وضعيت هاي بهتر همانند ترس و دلسوزي و غم خواري، تغيير داد.

البته، نمي توان گفت كه در مورد روان شناسي مثبت نگر هيچ نكته قابل انتقادي وجود ندارد.

براي مثال، در مطالعه شادي. تلاش براي اندازه گيري شادي افراد هدف بدي نيست.

با اين حال، مشكل اين است كه اغلب اندازه گيري ها به صورت كامل نادرست و ناآگاهانه صورت مي گيرد.

در اغلب موارد از افراد سوال مي شود كه شما براي ميزان شادي خود، چه امتيازي را از يك تا هفت مي دهيد.

پاسخ دادن به اين سوال به صورت كلي سخت مي باشد.

    با اينجال شايد راه حل بهتري براي اندازه گيري شادي وجود داشته باشد،
    و موردي باشد كه به پرسشنامه هيچ ربطي نداشته باشد. به عنوان يك عامل مهم، كه به صورت عيني موجود است.
    شادي از طريق چشم ها قابل اندازه گيري مي باشد.
    يا به جاي آن مي توان از طريق شكل هلالي ماهيچه‌هاي اطراف چشم، اندازه گيري شود.
    زماني كه خنده ما واقعي و حقيقي باشد.
    اين ماهيچه ها، كه به منبع ديد كروي نيز مشهور است،

تمايل به انقباض داشته و چين و چروك شاخه مانندي ايجاد مي كند كه به عنوان پاي كلاغ معروف است.

نكته مهم و حياتي اين است كه ماهيچه هاي چشم، معمولا فقط زماني كه ما يك خنده حقيقي داريم، منقبض مي شوند.

انواع مختلفي از خنده ها وجود دارد – براي مثال خنده مودبانه- كه معمولا نيازي به احساس واقعي از شادي ندارد.

وقتي كه ما به صورت مودبانه مي خنديم، ماهيچه هاي چشم تمايلي به انقباض ندارند.

اين امر زماني صورت مي گيرد كه ما با احساس حقيقي و واقعا مي خنديم.

آيا از درونگرايي خسته شديد؟

۴۵ بازديد

آيا از درونگرايي خسته شديد؟اين گونه عنوان شده است كه برون گرايي يا درون گرايي بيشتر از اين كه يك ويژگي اكتسابي باشند .

يك ويژگي ذاتي هستند و از همان بدو تولد با آدمي همراه هستند.

اين گفته اغراق آميز به نظر مي رسد.
آيا از درونگرايي خسته شديد؟

حتي درون گراترين افراد نيز مي توانند برخي از ويژگي هاي برون گرايي را كه به بهبود زندگي و روابط اجتماعي آن ها كمك مي كند ياد بگيرند.

اين كار نياز به تغيير شخصيت فرد ندارد بلكه از طريق آموزش، مهارت هاي برون گرايي به فرد آموزش داده مي شود.

مردم پيوسته به دنبال يافتن پاسخ خود و مواجهه به مسائل مختلف هستند.

اين مشغوليت ذهني دائمي سبب مي شود كه انسان احساس افسردگي كند.

اين امر سبب بروز نارضايتي در فرد مي شود.

از اين رو فرد در جهت التيام اين درد و درمان آن به سمت دنياي بيرون مي رود كه احساس شادي و نشاط را به زندگي خود بازگرداند.

تحقيقات روان شناسان نيز بر صحت و اثر بخشي اين امر تاكيد داشته است.

آيا از درونگرايي خسته شديد؟
ارزيابي درون گرايي و برون گرايي

    از نظر دكتر كرزناريك، واژه برون نگري اساسا در مقابل درون نگري مطرح شده است .
    و پايه و اساس آن هم احساس و هم دل بودن با ديگران است.
    در فرايند هم دلي شخص از موضع شناختي درون وجود خود بيرون مي آيد.
    و به اين سوال پاسخ مي دهد كه از ديدگاه ديگران چطور ديده مي شود.
    اين امر سبب مي شود كه نگاه بهتر و درست تري نسبت به خود داشته باشد
    و به ارزيابي شخصيت خود بپردازد.

اين ارزيابي سبب مي شود كه به آسيب شناسي روابط خود بپردازد .

و سبك زندگي خود را در جهت مثبت تغيير دهد.

همدلي در ديدگاه كرزناريك محور اصلي برون گرايي مطرح شده است.

و به اين معني است كه شخص احساسات ديگران را بشنود.

و بدون سعي كردن در جهت تغيير اين احساسات در پذيرش آنها بكوشد.
اهميت همدلي با ديگران

    براي اين كه بتوانيم با ديگران همدلي داشته باشيم بايست ابتدا احساسات خود را رمز گشايي كنيم.
    و به اين مساله واقف شويم كه تا زماني كه درك درستي از احساسات خود نداشته باشيم.
    نمي توانيم احساسات ديگران را نيز درك كنيم.

در فرايند هم دلي انسان از شخصي متوقع كه انتظار درك شدن از سوي ديگران را دارد .

به انساني بخشنده تبديل مي شود و ظرفيت هاي وجودي او گسترش مي يابد.

اين افزايش ظرفيت سبب كاسته شدن از ميزان افسردگي و اضطراب شخص در مراحل زندگي خواهد شد.

و به همين خاطر گذر از بحران افسردگي بسيار مهم مي باشد.

در فرايند برون گرا شدن شخص مي آموزد كه تمركز خود را بر رفتارهاي خود بگذارد و نه بر انديشه هاي دروني خود.
خودسازي و تعالي روح

براي اين كه بتوانيد احساس همدلي را تجربه كنيد شايد مجبور باشيد.

با افراد متفاوتي وقت بگذرانيد تا بتوانيد زندگي را از ديدگاه آنان نظاره كنيد و موقتا خود را به جاي آن ها فرض كنيد.

اين تجربه مي تواند سخت و در جهت خلاف ميل شما باشد .

ولي موجبات تعالي يافتن روح شما را فراهم مي آورد و گامي بزرگ در جهت خودسازي است.

گاهي صحبت با يك غريبه به دليل اين كه بسياري از پرده پوشي هاي معمول در ارتباط با آشنايان .

در اين گونه ارتباط ها منتفي مي شود به طور خارق العاده اي مي تواند به تخليه رواني شما كمك كند.

براي برقراري ارتباطاتي از اين دست بهتر است ابتدا با سوالاتي در باب نوع نگرش شخص روبرو به زندگي شروع كنيد.

و در ادامه افكارتان را به تدريج بيان كنيد.
همدلي با ديگران

در زمينه همدلي با ديگران به اين نكته توجه داشته باشيد كه لزوما همدلي بر اساس صحبت بنا نشده است.

بلكه تمامي رفتارهاي انساني مي تواند در قالب همدلي شكل بگيرد.

    بسياري از اضطرابات زندگي ما به خاطر برداشت نادرست ما از قصد ديگران از رفتارهاي روزمره آن هاست.
    بنابراين ضرورت دارد گاهي از قالب هاي فكري خود جدا شويم و خود را به جاي ديگران بگذاريم.
    تا بتوانيم معناي صحيح رفتارهاي ديگران را دريابيم.

مطالعه كتاب هاي كلاسيك به دليل اين كه تجربيات و خاطرات مشترك بسياري را براي اغلب افراد يك جامعه فراهم مي كند .

مي تواند بسترساز نزديكي احساسات و نگرش هاي بين فردي شود و موجب تحريك و تشديد حس همدلي در بين خوانندگان آن كتاب شود.

خواندن كتاب يكي از روش هاي نزديك كردن و تعالي احساسات مشترك بين انسان هاست.

مقابله با تهديد به فرار كردن نوجوان

۲۷ بازديد

موضوع فرار از خانه يكي از بحث برانگيزترين نگراني ها در جوامع مختلف بخصوص جوامع شرقي مي باشد كه در آنها فرزندان تا سنين بالاتر نيز با والدين زندگي مي كنند. دلايل اين فرارها بسيار متفاوت هستند كه معمولا به خاطر ترس از تنبيه و يا تحقير شدن به دليل كارهايي مثل كتك زدن بچه هاي ديگر، نمره بد گرفتن، بارداري ناخواسته و …. مي باشد.

دو نوع فرار از خانه را مطرح كرده اند: فرار اپيزوديك و فرار مزمن. دلايل انجام اين فرارها كاملا متفاوت هستند، و فهميدن اين دلايل حياتي است.

فرار اپيزوديك: وقتي كه كودك شما بعد از اينكه موردي اتفاق مي افتد فرار ميكند، اين فرار اپيزوديك است. اين يك الگوي پايدار نيست، و كودك شما هميشه از ان به عنوان يك روش حل مسئله استفاده نميكند. همچنين ان وسيله اي براي رسيدن به قدرت براي انها نيست. در عوض انها ممكن است تلاش كنند تا از برخي نتايج، تحقير و خجالت دوري كنند. من كودكاني را مي‌شناسم كه خانه را ترك مي‌كنند به اين دليل كه انها در مدرسه تقلب كردند يا باردار شده اند و از مخالفت والدين خود مي‌ترسند.فرار كردن نوجوان

فرار مزمن: كودكاني كه بطور مداوم  از فرار براي بدست اوردن قدرت در خانواده استفاده مي‌كنند يك مشكل مزمن دارند. توجه داشته باشيد كه فرار هميشگي تنها يك حالت ديگر از مبارزه قدرت، دستكاري كردن ديگران و برون ريزي است. و اين رفتار برون ريزي ريسك بالايي دارد. انها ممكن است والدين خود را با گفتن اينكه ” اگر شما اينكار را انجام بدي من فرار مي‌كنم” تهديد كنند. انها نگراني والدين خود را ميشناسند، براي بسياري از والدين فراركودكانشان بزرگترين ترس است. برخي از والدين ممكن است درگير چانه زني و بحث با كودكانشان درمورد اين مسئله مي شوند.

اما شما نياز داريد تا بفهميد كه كودكاني كه تهديد به فرار مي‌كنند از ان براي اعمال قدرت استفاده مي‌كنند. اينكار نه تنها انها را دربرابر خودشان قوي مي‌كند بلكه به انها دربرابر والدين و خانواده نيز قدرت مي‌دهد. وقتي كه والديني تسليم تهديد مي‌شوند كودكان انها شروع به استفاده از ان براي شكل دهي رفتار والدين مي‌كنند. براي مثال والديني در اين موقعيت ياد مي‌گيرند تا ديگر كودكان خودرا به اتاقشان نفرستند وقتي كه انها تهديد مي‌كنند اگر اينكار تكرار شود فرار مي‌كنند. من ميخواهم اينجا روشن باشد كه :  كودكاني كه به طور دائم تهديد به فرار مي‌كنند براي حل يك مشكل فرار نمي‌كنند و انها اينكار را انجام مي‌دهند زيرا اين اصلي‌ترين مهارت حل مسئله انها است. انها تلاش مي‌كنند تا از هر نوع جوابگويي اجتناب كنند. ايا اينها علامت هشدار هستند؟

متاسفانه، هيچ علامت سريع و واقعا محكم كه نشان دهد كودك شما قصد فرار دارد وجود ندارد. قطعا مي‌توانيد به دنبال رفتار پنهاني، جمع اوري پول و ناپديد شدن چيزهاي قيمتي دراطراف خانه باشيد. اگر تا به حال متوجه اين موارد شديد چشمهايتان را نبنديد به احساس خود اطمينان كنيد . شما احتمالن مي‌دانيد كه اتفاقي در حال وقوع است، يا سوء مصرف مواد مخدر يا تمايل فرزندتان به ترك خانه.

يك روش مرحله به مرحله براي اموزش به فرزندان كه فرار از خانه مشكلات انها را حل نمي‌كند.

مشاوره اضطراب و استرس

۳۰ بازديد

مشاوره اضطراب چيست؟

متاسفانه، اجتناب از مشاوره اضطراب و استرس مي تواند منجر به ايجاد اضطراب شديدتر شود. يك روش درماني كه به عنوان روش درمان شناختي – رفتاري[۱] (CBT) ناميده مي شود، در درمان اختلال هاي اضطرابي كارايي بالايي دارد.

روان شناسان با استفاده از CBT به درمانجوها كمك مي كنند تا نحوه شناسايي و مديريت عواملي را ياد بگيرند كه منجر به ايجاد اضطراب در آنها مي شود.
۱۰ سوال مقدماتي كه معمولا درمانگران مي پرسند

يكي از پرسش هاي درمانجوها، عبارت از سوالاتي مي باشد كه يك مشاور، مددكار اجتماعي يا روان شناس در اولين جلسه از آنها مي پرسد. پاسخ اين سوال راحت مي باشد:

شما بايد سوالات ساده و گسترش دهنده ذهن و ساير سوالات را انتظار داشته باشيد.

يك “برنامه تغيير” (كه در اغلب مواقع به عنوان “اهداف درماني” شناخته مي شود) بعد از آن ايجاد مي شود تا شما را در رفع مشكلاتي راهنمايي كند كه در حال حاضر منجر به اذيت شدن شما مي شوند.

در زير ۱۰ مورد از رايج ترين سوالاتي بيان شده است كه يك روان پزشك از شما مي پرسد تا يك تغيير مثبتي را در طول فرآيند مشاوره ايجاد كند.
۱-چه چيزي باعث شده است كه به اينجا بياييد؟

“به نظر مي رسد كه شما شناخت خوبي نسبت به خودتان داريد و يك سري تفكراتي را در رابطه با مواردي داريد كه در اينجا مي خواهيد بحث كنيد. افرادي كه به اينجا مراجعه مي كنند، شجاعت زيادي دارند، حتي شايد يك مقدار عصبي باشند.

در صورتي كه شما موردي را به ياد نياوريد، من يك سري سوالاتي را خواهم پرسيد و در رابطه با مواردي كه شما مي گوييد، يك سري نكاتي را يادداشت خواهم كرد تا بتوانم آن را در حافظه خودم نگه دارم.

البته هر زمان كه خواستيد مي توانيد حرف هاي من را قطع كنيد و حرف خودتان را بگوييد، يا مي توانيد مكالمه را به هر سمتي كه خودتان مي خواهيد، هدايت كنيد. از نظر شما، چه چيزي باعث شده است كه به اينجا بياييد؟”

[۱] Cognitive – Behavioral Therapy
سارا نامجو حساسيت زدايي چشم و مجدد پردازش
روش درماني حساسيت زدايي چشم و پردازش مجدد EMDR
مي 12, 2019
ادامه مطلب
۲-آيا قبلا به يك مشاور مراجعه كرده ايد؟

به نظر مي رسد كه شما با اعتماد به نفس هستيد و در شرايط راحتي قرار داريد و مي خواهيد كه در مورد چالش هاي موجود در زندگي تان صحبت كنيد.

اين سوالات در مشاوره اضطراب بسيار مهم است.

آيا تا به حال به يك مشاور مراجعه كرده ايد؟

در صورت مراجعه كردن، شما قبلا چند جلسه به مشاوره مراجعه كرده ايد و مشكلات موجود چه مواردي بوده اند؟

آيا به نتايج مد نظرتان دست پيدا كرده ايد، و آيا نتايج به دست آمده پايدار بوده اند؟

مهم ترين نكته اي كه از گفته هاي مشاور يا روانشناس يا مددكار اجتماعي تان به ياد داريد، چه موردي مي باشد؟

كدام يك از آنها درست بوده است، يا كدام يك از آنها به نتايج مد نظر شما منجر نشده است؟
۳-از ديدگاه شما، مشكل موجود چيست؟

هر شخصي يك ديدگاه متفاوتي نسبت به مشكل و شخص يا عاملي دارد كه راه حل مشكل مي باشد.

هدف از مشاوره استرس و اضطراب عبارت از ايجاد يك سري تغييرات مثبت در سريع ترين زمان ممكن و بدون هيچ نوع شتاب زدگي مي باشد.

    شما چه ديدي نسبت به مشكل داريد يا شما چه تعريفي از مشكل داريد؟
    كدام يكي از افراد مشكل زاي موجود در زندگي شما منجر به ايجاد مشكلاتتان شده اند؟
    شما در طول كار، چه نوع تعاملي با ساير افراد داريد؟
    شخصيت خودتان را به چه نحوي تعريف مي كنيد؟
    سه مورد از مهمترين دستاوردهاي شما چه مواردي بوده اند؟
    چه شخص يا چه چيزي مهمترين مورد در زندگي شما مي باشد؟
    از ديدگاه شما، مشكلتان چيست؟

۴-معمولا اين مشكل منجر به ايجاد چه نوع احساسي در شما مي شود؟

همه ما يك سري مشكلات يا چالش هايي داريم كه بايد با آنها مواجه شويم.

آيا شما يك فرد خوش بين يا يك فرد بدبيني هستيد؟ زماني كه يك مشكلي به صورت پيشبيني نشده ظاهر مي شود، چه احساسي پيدا مي كنيد؟

هر چند كه هيچ يك از احساسات موجود درست يا اشتباه و خوب يا بد نمي باشند، ولي هر مشكلي منجر به ايجاد يك نوع احساسي در ما مي شود.

بنابراين، اين مشكل معمولا منجر به ايجاد چه نوع احساسي در شما مي شود؟

آيا شما احساس ناراحتي، عصبانيت، نااميدي، در جاماندگي مي كنيد يا يك احساس ديگري داريد؟
۵-در مشاوره اضطراب چه چيزي منجر به بهتر شدن مشكل مي شود؟

    شما چند وقت به چند وقت اين مشكل را تجربه مي كنيد؟
    به نظر شما چه چيزي منجر به وخيم تر شدن مشكل مي شود؟
    آيا شما قبلا اين مشكل را نداشته ايد يا متوجه شده ايد كه مشكل به خودي خود از بين مي رود؟
    آيا شما يك سري ابزارهاي خاص را امتحان كرده ايد، كتاب هايي خوانده ايد يا يك سري مسير هايي را براي عبور از اين شرايط امتحان كرده ايد كه كارايي مناسبي در حل اين مشكل داشته اند؟
    آيا اين مشكل بر روي عزت نفس شما يا احساس گناه شما تاثير گذاشته است؟