سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۰۳

آرشیو اردیبهشت ماه 1399

مركز مشاوره ستاره

كمك كردن به فرزندتان براي انطباق پيدا كردن با يك خانواده ناتني (يا ناخوانده)

۵۰ بازديد

معرفي كردن فرزندتان به يك ناپدري يا نامادري يا حتي نابرادري يا ناخواهري مي تواند يك چالش سختي باشد، به خصوص در شرايطي كه فرزندتان در برابر اين تغيير مقاومت كند.

بنابراين بايد در اين شرايط با دقت عمل كنيد و سعي كنيد كه شرايط را از ديدگاه فرزندتان هم در نظر بگيريد.

در طول زمان، فرزندتان با شرايط جديد خانوادگي انطباق خواهد يافت و بايد اميدوار باشيد كه افراد جديد را دوست داشته باشد.
بخش يك – در مورد برنامه خودتان براي ازدواج مجدد با فرزندتان صحبت كنيد

 1. در مورد اتفاقاتي كه در حال افتادن هستند، با فرزندانتان صادق باشيد.

هيچ چيزي نمي تواند مانع از رفع مشكلات بالقوه در اثر گذشت زمان شود.

به همين دليل بهتر است از همان ابتدا با فرزندان خودتان صادق باشيد و آنها را از هر نوع تغيير بالقوه محتمل در ساختار خانواده مطلع كنيد.

هر چقدر كه فرزندانتان اطلاعات بيشتري داشته باشند، آمادگي بهتري براي مقابله با شرايط پيش آمده خواهند داشت.

ايده مربوط به داشتن خويشاوندان جديد را با فرزندانتان در ميان بگذاريد.

در اين صورت خواهيد توانست يك معياري از واكنش و احساس آنها در قبال داشتن يك ناپدري، نامادري، نابرادري يا ناخواهري در زمان هاي بعدي داشته باشيد.

يك بحث آزادي با بچه خودتان داشته باشيد. سعي كنيد كه يك ارتباط باز و منظمي با او ايجاد كنيد. اين كارتان باعث خواهد شد كه آنها در مورد نگراني ها يا شرايطي كه ممكن است داشته باشند، به صورت صريح با شما صحبت كنند.

2. در زمانيكه مي خواهيد برنامه هاي خودتان را به اطلاع فرزندتان برسانيد، يك سري موارد خاصي را در نظر داشته باشيد.

معمولا هيچ نوع زمان ايده آلي براي صحبت كردن در مورد برنامه تان در رابطه با ازدواج مجدد وجود نخواهد داشت.

شما بايد اين كار را تا حد ممكن به صورت تدريجي و با ملايمت و در زماني كه احساس مي كنيد مناسب است، انجام دهيد. يك سري از نكاتي كه بايد در نظر داشته باشيد عبارتند از:

    اعلان آن به صورت غافلگيرانه مناسب نمي باشد. شما بايد اين موضوع را به صورت آرام و به تدريج به فرزند خودتان اطلاع دهيد تا بتوانيد زمان مناسبي را براي صحبت كردن با هم و گوش دادن به نظرات يكديگر داشته باشيد.

    قبل از نامزد شدن با همسرتان، بچه هاي شما بايد او را ببينند. در صورتيكه بچه هاي شما قبلا همسر جديدتان را ديده باشند، راحت تر خواهند توانست كه شرايط جديد را درك كنند.

    يك مكالمه رو در رو با بچه تان يا اختصاص دادن كل روزتان به او مي تواند بهترين روش براي گفتن برنامه هايتان باشد. شما مي توانيد آنها را براي شام خوردن به بيرون ببريد يا كل روز را در بيرون از شهر بگذرانيد؛ اين كار باعث خواهد شد كه يك زمان مناسبي در كنار فرزندتان قرار داشته باشيد و بتوانيد موقعيت پيش آمده را به آنها توضيح دهيد.

يك زماني را براي باهم بودن بچه هاي بيولوژيكي خودتان و بچه هاي ناتني خودتان در نظر داشته باشيد
يك زماني را براي باهم بودن بچه هاي بيولوژيكي خودتان و بچه هاي ناتني خودتان در نظر داشته باشيد
3. يك زماني را براي باهم بودن بچه هاي بيولوژيكي خودتان و بچه هاي ناتني خودتان در نظر داشته باشيد.

اجازه بدهيد كه بچه هايتان به ناپدري يا نامادري و نابرادري ها و ناخواهري هاي خودشان سر بزنند.

اين كار يك بخش مهمي از فرآيند آشنا كردن آنها با يكديگر مي باشد.

تركيب كردن دو خانواده با يكديگر يك وظيفه آساني نيست. يكي از كارهاي مهمي كه بايد انجام دهيد عبارت از مشخص كردن يك زمان مناسب براي معرفي كردن بچه هايتان به اعضاي آينده خانواده تان است.

هر چقدر كه بچه هاي خودتان را زودتر از برنامه خودتان براي ازدواج مجدد مطلع كنيد (يا در صورت امكان، قبل از ازدواج با همسر جديدتان اين كار را انجام دهيد)، مي توانيد زودتر آنها را با يكديگر آشنا كنيد.

بايد اين نكته را در نظر داشته باشيد كه ملاقات اوليه تاثير زيادي در ذهنيت هر دو طرف خواهد داشت، بنابراين بايد يك زمانبندي مناسبي را براي طرفين در نظر بگيريد.

يك مكان جالبي را براي ملاقات آنها انتخاب كنيد و آنها را با يكديگر آشنا كنيد. مي توانيد آنها را به يك پارك موزه محبوبشان ببريد تا بتوانند يك ارتباط مناسبي را با يكديگر برقرار كنند.

اجازه بدهيد كه همسر آينده تان براي يك مدت زماني با بچه هايتان تنها باشد. اجازه بدهيد كه آنها با يكديگر ارتباط برقرار كنند و از شخصيت هاي يكديگر مطلع شوند.

در نهايت بچه هايتان خواهند توانست كه يك سري زمينه ها و علايق مشتركي را با ناپدري يا نامادري آينده شان پيدا كنند.
بخش دو – به فرزند خودتان زمان بدهيد تا بتواند با شرايط جديد تطابق پيدا كند
يك زماني را براي باهم بودن بچه هاي بيولوژيكي خودتان و بچه هاي ناتني خودتان در نظر داشته باشيد
يك زماني را براي باهم بودن بچه هاي بيولوژيكي خودتان و بچه هاي ناتني خودتان در نظر داشته باشيد
1. خودتان را براي مقابله با مشكلاتي كه پيش خواهد آمد، آماده كنيد.

زمانيكه يك سري افراد جديدي وارد زندگي شما و فرزندتان شوند، بايد به آنها زمان بدهيد تا بتوانند با شرايط جديد انطباق پيدا كنند.

يك سري از مشكلات رايجي كه ممكن است كودكان در اين شرايط جديد تجربه كنند، عبارت خواهند بود از:

    احساس منزوي شدن يا تنها گذاشته شدن.
    احساس اين مورد كه يك فرد ديگري جايش را گرفته است.
    احساس محدود شدن و دريافت كردن اولتيماتوم.
    بي اعتمادي يا بي احترامي نسبت به اعضاي جديد خانواده.
    احساس تحت فشار قرار گرفتن براي پذيرفتن تغييرات، قبل از آنكه خودشان آمادگي لازم را داشته باشند.


2. براي شنيدن نگراني ها و دغدغه هاي بچه هايتان، در دسترس آنها قرار داشته باشيد.

تركيب شدن يك خانواده يك مور عاطفي براي بچه ها مي باشد.

براي يك لحظه خودتان را به جاي فرزندانتان تصور كنيد – آيا آنها سوگوار سرپرست فوت شده شان هستند يا به دليل طلاقي كه گرفته ايد، او را از دست داده اند و ناراحت هستند؟

به ترس ها و نگراني هاي هر يك از بچه هاي خودتان گوش كنيد و در برنامه ايجاد خانواده جديد، احساسات و عواطف آنها را به عنوان موارد اصلي مد نظر داشته باشيد.

اين انتظار را از بچه تان نداشته باشيد كه بلافاصله خودش را با شرايط جديد تطبيق دهد يا تغيير ايجاد شده را بپذيرد و او را مجبور نكنيد كه زندگي جديدش را دوست داشته باشد؛

بلكه بايد به او اجازه دهيد كه خودش با شرايط جديد تطابق پيدا كند و در يك وضعيت عاطفي بهتري قرار بگيرد.

اين مورد را بپذيريد كه بچه شما با يك تغيير قابل توجهي مواجه شده است و ممكن است واكنش متفاوتي داشته باشد

– اين موضوع را بپذيريد و به صورت آرام او را متقاعد كنيد كه خانواده ناتني جديد را بپذيرد و با آنها ارتباط برقرار كند.

3. بچه هاي خودتان را مجبور نكنيد كه يك رابطه صميمي با خانواده ناتني شان داشته باشند.

به هر يك از بچه هاي خودتان (بچه هاي بيولوژيكي و ناتني) زمان كافي بدهيد تا بتوانند با شخصيت هاي طرف مقابلشان انطباق پيدا كنند.

هر شخصي روش متفاوتي براي مقابله با تغييرات صورت گرفته در زندگيش دارد، بنابراين بايد آنها را تنها بگذاريد و اجازه دهيد كه موقعيت را درك كنند.

به احساسات آنها احترام بگذاريد و به آنها نشان دهيد كه همچنان براي شما مهم هستند، دوستشان داريد و از آنها قدردان هستيد.

پذيرفتن تغييرات بايد به صورت تدريجي صورت بگيرد. آنها را مجبور نكنيد يا از آنها انتظار نداشته باشيد كه سريعا تغييرات ايجاد شده را بپذيرند. اين كار فقط منجر به ايجاد مشكلاتي در روابطتان خواهد شد.

4. زمان مناسبي را به فرزندان بيولوژيكي خودتان اختصاص دهيد تا روابط شما را بپذيرد.

يك ترس رايجي كه كودكان در حين ملحق شدن به يك خانواده ناتني دارند، اين مورد مي باشد كه والدين بيولوژيكي شان فرزندان ناتني جديد را بيشتر از خودشان دوست خواهند داشت.

براي نگهداشتن رابطه قوي خودتان با فرزندان بيولوژيكي تان وقت مناسبي بگذاريد و يك سري كارهايي را با هم انجام دهيد.

از طريق گوش دادن به حرف آنها يا از طريق انجام دادن يك سري كارهاي خاصي كه دوست دارند، منجر به ايجاد احساس خاص بودن و دوست داشته شدن در آنها شويد.

در صورتيكه بچه شما هنر دوست داشته باشد، سعي كنيد كه به همراه هم به كلاس هنر برويد يا در صورتيكه بچه تان بازي هاي ويدئويي دوست داشته باشيد، با هم مشغول اين بازي شويد. شايد احساس كنيد كه بايد يك رابطه قوي با بچه هاي ناتني تان داشته باشيد، ولي نبايد روابط خودتان با بچه هاي قبلي تان را فراموش كنيد.

5. صبور باشيد.

خانواده ناتني نمي تواند فقط در طول يك شب به يك شكل مناسبي دست پيدا كند. در طول فرآيند تعديل، هر شخصي با يك سري فراز و نشيب هايي مواجه خواهد شد.

بايد صبور بودن را تمرين كنيد و سعي كنيد كه با استفاده از روش هاي مناسب يك فضاي خوبي را در خانواده تان ايجاد كنيد.

فرزندان خودتان را مجبور نكنيد كه بهترين دوستان اعضاي خانواده ناتني جديد باشند، ولي همه آنها را تشويق كنيد كه به يكديگر احترام بگذارند و به صورت تيمي با هم همكاري كنند.

هيچ خانواده اي كامل نيست و در صورتيكه بخواهيد به صورت اجباري اين تفكر را در اعضاي خانواده تان ايجاد كنيد كه خانواده فوق العاده و شادي داريد، باعث خواهيد شد كه بچه هايتان از شما متنفر شود.

اجازه بدهيد كه همه چيز به صورت آرام پيش برود؛ همچنين بايد يك سري روش هاي مناسبي را براي ايجاد ارتباط مابين اعضاي خانواده جديد پيدا كنيد.
سعي كنيد كه يك سري علايق مشتركي پيدا كنيد
سعي كنيد كه يك سري علايق مشتركي پيدا كنيد
6. سعي كنيد كه يك سري علايق مشتركي پيدا كنيد.

همه افراد را به برقراري ارتباط در درون خانواده ناتني تشويق كنيد، ولي قبل از آنكه بچه ها آمادگي لازم را نداشته باشند، آنها را به هيچ كاري مجبور نكنيد.

سعي كنيد كه يك سري مشابهت هايي مابين اعضاي خانواده پيدا كنيد و آنها را تشويق كنيد كه اين علايق مشترك را با يكديگر بررسي كنند.

براي مثال، در صورتيكه شما يك دختر بيولوژيكي و يك دختر ناتني داشته باشيد كه هر دوشان فوتبال را دوست دارند، كل خانواده ناتني را به يك مسابقه فوتبال ببريد تا دختران از آن لذت ببرند و بتوانند روابط مابين خودشان را تقويت كنند.

نابرادري ها و ناخواهري هاي جديد به صورت طبيعي يك نوع احساس رقابتي را مابينشان احساس خواهند كرد، بنابراين نبايد آنها را مجبور كنيد كه بلافاصله با يكديگر ارتباط برقرار كنند.

به صورت منحصر به فرد، به هر يك از بچه ها توجه كنيد و تشابهات مابين بچه ها و فرصت هاي دوستي موجود را مشخص كنيد.

اختلال افسردگي فصلي و راه درمان

۵۲ بازديد

اختلال افسردگي فصلي و راه درمان

اختلال افسردگي فصلي عمده با يك الگوي فصلي (كه قبلا به عنوان اختلال عاطفي فصلي يا SAD شناخته مي شود) با وقايع مكرر افسردگي در اواخر پاييز و زمستان و با دوره هاي حالت طبيعي در بقيه سالها مشخص مي شود.

محققان موسسه ملي بهداشت روان اولين كساني بودند كه پيشنهاد مي كردند اين بيماري پاسخي به كاهش نور داشته و با استفاده از نور روشن به منظور درمان علائم آزمايش شود.

دانشمندان شناسايي كرده اند كه سروترونين عصبي، ممكن است در بسياري از افرادي كه اين اختلال را تجربه مي كنند، به طور مطلوب كار نكند.

شيوع اين وضعيت به نظر مي رسد با عرض جغرافيايي، سن و جنس متفاوت باشد.

شيوع آن در ميان افرادي كه در عرض هاي بالا / شمال زندگي مي كنند، بيشتر است.

افراد جوانتر در معرض خطر بيشتري هستند.

زنان اين احتمال را بيشتر از مردان تجربه مي كنند.
علائم اختلال افسردگي فصلي

شايع ترين علامت اين اختلال، افسردگي غيرطبيعي است.

در افسردگي كلاسيك افراد تمايل دارند وزن كم كنند و كمتر بخوابند.

اما اين وضعيت نوعي افسردگي غيرطبيعي است كه اغلب در اختلال دوقطبي مشاهده مي شود – مردم تمايل دارند وزن و خواب بيشتري داشته باشند.
اختلال افسردگي فصلي و راه درمان اختلال افسردگي فصلي و راه درمان

اگر چه همه افراد علائم زير را تجربه نمي كنند، ويژگي هاي كليدي اختلال افسردگي عمده با الگوي فصلي عبارتند از:

    هيپزومنيا (يا سرماخوردگي)
    خستگي روزانه
    فراموشي
    افزايش وزن
    بسياري از افراد ممكن است علائم ديگري نيز داشته باشند، از جمله:
    علاقه جنسي كاهش يافته است
    بي خوابي
    افكار خودكشي
    عدم علاقه به فعاليت هاي معمول و كاهش اجتماعي شدن

تشخيص اختلال افسردگي فصلي

كليد تشخيص دقيق اين شرايط تشخيص الگوي آن است.

علائم معمولا در اكتبر / نوامبر آغاز مي شود و در مارس / آوريل فرو مي روند.

بعضي از مردم در اوايل ماه اوت شروع به تجربه “كاهش” مي كنند، در حالي كه ديگران تا ژانويه خوب عمل مي كنند.

صرف نظر از زمان شروع، اكثر مردم تا اوايل ماه مه كاملا “به حالت عادي” بر نمي گردند.

براي تشخيص بايد اين الگوي شروع و بهبودي در طي حداقل يك دوره دو ساله بدون وقوع هيچ قسمت غير فصلي طي همين مدت رخ داده باشد.

اين بدان معني است كه شما اولين تشخيص را دريافت نخواهيد كرد.

اگر فكر ميكنيد ممكن است الگوي افسردگي فصلي داشته باشيد، توجه به الگو مهم است.

پيگيري علائم خود را با توجه به زماني كه آنها شروع و زماني كه آنها فرو مي ريزند در نظر بگيريد.

اين خود آگاهي مي تواند كمك كننده باشد.

در مقابل ميل جنسي خود خويشتن دار باشيم

۸۱ بازديد

نظر فردي كه ميل جنسي زياد دارد و راهكارهاي مشاور – ” دائم همه فكر و ذكرم به نيازهاي جنسيم متمركزه، حتي نمي تونم رو درس تمركز كنم. هميشه خيال پردازي جنسي دارم. با وجود سكس و رابطه جنسي هر روزه باز هم هميشه تشنه رابطه هستم.

اوايل اين ميل زياد رو نقطه قوت خودم مي دونستم و فكر مي كردم نسبت به بقيه مردها برتري بيشتري دارم! ولي حالا كه شهوت و افكار جنسي باعث شده از كار و زندگي عقب بيفتم از اين وضع راضي نيستم.
ميل جنسي زياد

نگران اينم كه نكنه به همسرم خيانت كنم. ديگه واقعا از افكار ناخواسته اي كه تو ذهنم درمورد سكس پيش مياد كلافه شدم”

همه ما در فضاي مجازي، داروخانه ها و رسانه هاي مختلف با تبليغاتي در خصوص داروهاي افزايش دهنده ميل جنسي و يا درمان هاي مختلف بي ميلي جنسي رو به رو شده ايم.

اين در حالي است كه  آن سوي اين جريان يعني ميل جنسي زياد نيز براي عده زيادي از افراد بخصوص مردان، دردسر ساز و چالش برانگيز شده است.
اما ميل جنسي چيست؟

ميل يا تمايل جنسي به انگيزه، خواست و علاقه نسبت به موضوعات جنسي اشاره دارد.

در واقع ميل جنسي، مقدمه و بخشي از عمل جنسي ( سكس ) است كه مي تواند به رابطه جنسي با شريك جنسي و يا با خود ( خود ارضايي ) منتهي شود.

ميل يا تمايل جنسي بخش غريزي و طبيعي از نيازهاي ذاتي انسان است. اين نياز تحت شرايط خاصي با شدت بيشتري احساس مي شود.
اين شرايط عبارت است از:

    ارتباط با يك شريك جنسي
    خيال پردازي هاي جنسي
    تنش و محروميت جنسي طولاني ( ميل جنسي كه به آن پاسخ داده نشده )

ميل جنسي زياد و مشاوره ازدواج
عوارض و مشكلات ميل جنسي زياد چيست؟

ميل جنسي زياد بخصوص براي افراد مجرد يا متاهليني كه با همسر خود از نظر جنسي هماهنگ نيستند مي تواند دردسرساز شود.

از جمله دردسرهاي احتمالي ميل جنسي زياد مي توان به موارد زير اشاره نمود:

    از دست دادن اعتماد به نفس و احساس ضعيف النفس بودن بخصوص در موقعيت هايي كه علارغم ميل باطني خود تسليم نيازهاي جنسي مي شوند.
    افزايش احتمال خيانت يا برقراري روابط مختلف با چند شريك جنسي
    عدم تمركز و رسيدگي در انجام ساير امور، از جمله تحصيل، كار و..
    مشكلات بين فردي و رفتار نامناسب در مقابل ديگران
    مشكلات قانوني
    پناه بردن به دنياي دروني ( خيال پردازي و انزوا )
    خود ارضايي بيش از حد
    افزايش احتمال ابتلا به بيماري هاي مقاربتي از جمله ايدز، هپاتيت و..

روانشناسي رايگان

۵۷ بازديد

روانشناسي رايگان:به دليل مشكلات مالي فراوان اين روزها استفاده از روانشناسي رايگان .

و مشاوره در اين حالت بسيار پر طرفدار است روانشناسي رايگان مي تواند در زمينه هاي گوناگون ارائه گردد.

يكي از موضوعاتي كه مي توان در روان شناسي رايگان به آن پرداخت اختلال شخصيت روان پريش است.

روان پريشي به معني حالت رواني غيرطبيعي است.
اختلال روانشناسي رايگان

جنون يك اختلال روانپزشكي جدي است كه فرد را با اشكالات و تصورات مضر همراه مي كند.

در اين مقاله، ما به علل ان و علائم آن اشاره مي كنيم. توصيه مي كنيم كه اين بخش را از دست ندهيد.

اين توهم يك تجربه حسي است كه در غياب يك محرك واقعي اتفاق مي افتد.

براي مثال، فردي با توهم شنيداري مي تواند صداي مادرش را بشنود.

در حالي كه مادرش در اطراف او حضور ندارد. يا فرد با توهمات بصري چيزهايي را ميبيند.

كه يك فرد سالم در كنار او نمي بيند. فرد مبتلا به اختلال رواني پريشي متوهم از اعتقادات غلط است.

كه او فكر مي كند كه درست است و توهمات مي گويند كه او ممكن است.

شك و ترديد، توهمات غريزي توهم اجتماعي، توهمات حسي را تجربه كند.

مركز ” مشاوره ستاره ايرانيان” تنها كلينيك شبانه روزي تخصصي و روانشناسي در ايران.
اختلال رواني پريشي متوهم

    فرد مبتلا به روانپريشي ممكن است افكار غلطي داشته باشد.
    اين افكار به عنوان توهم شناخته مي شوند.
    برخي از افراد مبتلا به روانپريشي ممكن است.
    انگيزه اي براي حركت و حضور در جامعه نداشته باشند.
    چنين تجربيات روانشناختي مي تواند ترسناك باشد.

از آنجا كه افراد مبتلا به اين نوع اختلال ممكن است به محيط اطراف آسيب برسانند.

به همين دليل، آنها بايد توسط روانپزشك درمان شوند. تشخيص علائم رواني بسيار مهم است.

علائم اين بيماري عبارتند از: مشكل داشتن در تمركز نمودن. خلق و خوي بد.

بيش از حد خوابيدن. اضطراب داشتن. شك و ترديد. جدايي و انزوا از خانواده و جامعه.

داشتن توهم زياد. گفتار و گفتگوي نامنظم و پراكنده كه مرتبا محور آن تغيير مي كند.
افسردگي توام با استرس

    افسردگي توام با استرس. افكار يا اقدام به خودكشي  از مجموعه علائم مهم هستند.
    هر بيمار از بيمار ديگري متفاوت است و علت دقيق اين اختلال مشخص نيست.

با اين حال، شرايط و حالات خاصي وجود دارد كه به توسعه اختلالات روانشناختي مربوط مي شود.

استفاده از مواد مخدر، بي خوابي و عوامل محيطي در تشديد اين اختلال موثر است.

علاوه بر اين، يك وضعيت خاص در شرايط زندگي يك فرد منجر به افزايش شدت اختلال رواني او مي شود.

بيماري هايي كه مي توانند باعث اين اختلال شوند عبارتند از:

    بيماري هاي مغزي مانند بيماري پاركينسون، بيماري  كيست يا تومورهاي مغزي.
    بيماريهاي دمانس مانند آلزايمر، ساير عفونت هايي كه به مغز حمله مي كنند.

برخي از انواع صرع و سكته مغزي نيز موثر هستند.

عوامل خطر براي تشديد و رشد رواني اجتماعي مهم هستند.

در اين زمان، نمي توان دقيقا مشخص كرد كه علت اختلال رواني جنون است.
مشاوره روانشناسي رايگان

    با اين حال، تحقيقات نشان داده است .
    كه ژنتيك مي تواند در اين نقش نقش داشته باشد.
    اگر فردي با خانواده داراي چنين نقصي باشد.

احتمال دارد والدين، كودك، خواهر يا برادر نيز از ديوانگي رنج ببرند.

كودكان مبتلا به اختلال نيز مبتلا به روانپريشي يا ديوانگي هستند.

انواع روانپريشي يا ديوانگي را مي توان در دسته هاي زير جاي داد.

اين بيماري رواني همچنين شامل چندين نوع است كه تحت شرايط خاص ايجاد مي شوند:

اين نوع اختلال رواني ممكن است به زودي به دليل يك دوره استرس شديد.

يا شوك از دست دادن خويشاوندان نزديك به يك فرد رخ دهد.

و فرد به زمان قبلي خود بازمي گردد.

روان پريشي ناشي از مصرف مواد مخدر و الكل هم نوعي از ان است.

    محرك ها و داروها مواد مخدر غير مجاز مانند :
    متامفتامين و كوكائين مي توانند باعث بي خوابي شوند.
    مايعات غير قانوني مانند LSD اغلب جنون را ايجاد مي كنند.
    اما با اثرات موقتي همراه هستند.
    معتادين به الكل و مواد مخدر، روان پريشي .
    و بي نظمي ناگهاني را تجربه خواهند كرد.

يازده اشتباه والدين در رفتار با نوجوانان

۴۵ بازديد

يازده اشتباه والدين در رفتار با نوجوانان

زماني كه صحبت از تربيت نوجوان مي شود، هورمون هاي پرخاشگري، سوءتفاهم، داد و بيداد، محدوديت ها و بازپرسي به ذهن مي آيند.

آيا شما ترجيح نمي دهيد به احترام ، انتقال به بزرگسالي ، بحث هاي منطقي و رفتار معقول فكر كنيد؟

يكي از نيازمندي هاي بزرگ كردن فرزندان تعادل روشن بين اقتدار و دوست داشتن مي باشد، و هنگام نوجواني اين تعادل داشتن بسيار مهم تر است. چگونه مي توانيد كودك را بدون تخريب ارتباط تربيت كنيد؟
اشتباهات والدين در برخورد با نوجوانان

در اين مقاله برخي از اشتباهات والدين در برخود با نوجوانان و هنگام تربيت آن ها را ليست كرده ايم.
فقدان ثبات

فقدان ثبات يكي از متداول ترين اشتباهات والدين در برخورد با نوجوانان است. در حاليكه همه كودكان نيازمند تربيت و انضباط مداوم هستند، اين مسئله در دوره نوجواني مهم تر مي شود. زماني كه يك رفتار يك روز پذيرفته شده و روز ديگر ناديده گرفته مي شود گيج مي شوند.

قوانين ايجاد شده نيازمند پيامدهاي مشخص هستند. پيامدهاي واقع گرايانه و با ثبات تصويري از جهان واقعي را به نوجوان مي دهند. مشخص كردن قوانين خانه با پيامدهاي مشخص، سپس مسئوليت پذيري متناسب با آن، براي همه بچه ها ايمني و جهت را فراهم مي آورد.
گوش نكردن

والدين اغلب مي خواهند مورد احترام واقع شوند، اما اغلب جواب اين احترام را از طريق گوش نكردن به نوجوان نمي دهند.

گوش نكردن به اون اين پيام را مي رساند كه حرف با ارزشي براي گفتن ندارد. حتي زمان مخالفت كردن، بايد به نوجوان فرصت دهيد تا افكار و احساساتش را بيان كند.

اين مسئله البته به معني اين نيست كه نوجوان مي تواند پرخاشگري يا بدرفتاري كند. الگودهي و ايجاد راهنما براي پايان دادن به اختلافات ضروري است. اگر مي خواهيد شنيده شويد، چگونگي گوش دادن را بياموزيد.

يازده اشتباه والدين در رفتار با نوجوانان

تنبيه كردن هنگام خشم

گاهي والدين تنها زماني تنبيه مي كنند كه ديگر صبرشان لبريز شده است. اين امر به نوجوانان اجازه مي دهد قبل از اينكه عواقب آن را متحمل شوند ، براي يك دوره بدرفتاري كنند.

اين مسئله نه تنها گيج كننده است بلكه منجر به سوء استفاده نيز مي شود. روبرو شدن هيجاني با نوجوان اغلب تاثيرات شديدي به همراه دارد، بلكه در اكثر اوقات يك مانع ارتباطي بزرگ در رابطه والد فرزند ايجاد مي كند.

فرزندپروري با ثبات، همانطور كه در بالا توضيح داده شد، از تنبيه در هنگام خشم جلوگيري مي كند. فاصله گرفتن از موقعيت تا زماني كه فرد از لحاظ هيجاني بهبود يابد نيز مي تواند موثر باشد.
تنبيه نامربوط

تنبيه همواره بايد بازتاب پاسخ به عمل خلاف باشد. براي مثال، اگر نوجوان بعد از ساعت مقرر شب به خانه برگردد، محدود كردن بيرون رفتن او به مدت محدود مي تواند مفيد باشد.

نوجواني كه تكاليفش را ننوشته بايد در خانه بماند تا تمام كند و دورهمي بعد از ظهر را بايد كنسل كند. اگر نوجوان دورهمي بعد از ظهر را به عنوان تنبيه از دست بدهد، اما در واقع تكليف مدرسه را انجام نمي دهد، عواقب آن معقول و منطقي نيستند.
پذيرفتن هر رفتاري به خاطر سن نوجوان

اينكه بر اساس علم و منطق نوجواني سني است كه نوجوان تحت تغييرات فيزيكي و هيجاني است، نبايد بهانه اي شود براي هر گونه رفتار نامناسب.

اغلب، نوجوان هايي كه به آنها اجازه داده مي شوند هر رفتاري را نشان دهند هنگام بزرگسالي آن رفتار را رها نمي كنند. شخصيت در هر سني همان شخصيت است. انتظارات رفتاري بايد مطابق با موازين درست باشد نه سن كودك.

بوسپيرون و افسردگي

۵۸ بازديد

بوسپيرون كه با نام تجاري بوسپر نيز شناخته مي شود از جمله داروهاي ضد اضطراب است كه براي درمان اختلالات اضطرابي از جمله اضطراب فراگير، اضطراب اجتماعي و ساير انواع اضطراب ها به كار مي رود.

عملكرد اساسي بوسپيرون به اين صورت است كه از طريق تاثير بر مواد طبيعي در مغز و انتقال‌دهنده‌هاي عصبي، براي درمان اختلال اضطراب به كار مي‌ رود.

پس از مصرف بوسپيرون، علايمي از موارد زير كاهش يافته و به طور كلي علايم اضطراب فروكش خواهد كرد.

    تپش قلب،
    گز گز كردن دست ها،
    خيس شدن كف دست
    و..

از بوسپيرون علاوه بر درمان رايج در اختلالات اضطرابي، به منظور كاهش علايم افسردگي نيز استفاده مي شود.

پژوهش هاي باليني مويد ان است كه در اختلال كمبود مسل جنسي نيز بوسپيرون مي تواند مفيد واقع شود هر چند تجويز و تشخيص نهايي بر عهده ي پزشك است.
دوز مصرفي بوسپيرون و نحوه ي مصرف

نحوه ي مصرف به دستور پزشك معالج تان مشخص مي شود. بنابراين از كم و يا زياد كردن خودسرانه دوز دارو اجتناب كنيد.

بر اساس مزان اضطراب، شدت علايم و نحوه ي پاسخ گويي بدن تان، ممكن است ۲ الي ۳ بار مصرف خوراكي در طي روز براي تان در نظر گرفته شود.

نكته ي قابل توجه آن است كه بلافاصله پس از مصرف اين دارو، علايم اضطراب كاهش نخواهند يافت.

به عبارتي ممكن است در هفته هاي اول مصرف، علايم بيشتري از اضطرابرا تجربه كيند كه به مرور و پس از حداقل۱ماه كاهش خواهند يافت.

بنابراين از مصرف بوسپيرون به عنوان مسكن موقت خودداري كنيد و طول دوره ي مصرف تان را به طور كامل طي كنيد.
بوسپيرون و افسردگي - تداخل دارويي و عوارض

عوارض جانبي بوسپيرون

عوارضي زير از جمله عوارض احتمالي بوسپيرون است كه با مصرف همزمان گريپ فروت ممكن است تشديد شود.

    سرگيجه،
    خواب‌آلودگي،
    سردرد،
    تهوع،
    نگراني،
    بي‌قراري،
    تاري ديد،
    خستگي
    مشكلات خواب

اگر هر يك از اين عوارض ادامه يافت يا بدتر شد به سرعت با پزشك خود تماس حاصل كنيد.

بيماران اضطرابي ممكن است در بسياري از موارد، از مبتلا شدن به عوارض جانبي در هراس باشند و به همين دليل، مصرف دارو را ادامه ندهند.

در اين زمينه لازم است بدانيد كه عوارض جانبي در مورد همه ي افراد صادق نيست و تداوم دارو تا كنترل كامل اضطراب، امري ضروري است.

بهترين كار اين است كه به پزشك تان اعتماد كنيد و روان درماني و مشاوره را همزمان با دارو پيش ببريد.

بوسپيرون و افسردگي هر دو بر هم تاثيرگذاشته و علاوه بر درمان افسردگي، استفاده نادرست آن سبب بروز افسردگي مي شود.

روان شناسي اعصاب

۶۲ بازديد

روان شناسي اعصاب تركيبي از مولفه هاي عصب شناختي و روان شناسي مي باشد. روان شناسان اعصاب تاثيرات شرايط روان شناختي را بر روي سيستم هاي عصبي – شامل مغز و ستون فقرات – مطالعه مي كنند .

همچنين روش هايي را بررسي مي كنند كه تغييرات شيميايي مغز در نتيجه صدمه، هورمون ها و يا عوامل محيطي، مي تواند بر روي سلامت رواني تاثير گذار باشد.
تاريخچه روان شناسي اعصاب

از هزاران سال پيش مردم با تاثيرات وضعيت هاي روان شناختي آشنا بوده اند. براي اولين بار در سال ۳۵۰۰ قبل از مسيح، ايمنهوتپ به عنوان كشيش روحاني مصري شروع به مطالعه تاثيرات مغز بر روي رفتار كرد. بقراط بيان كرد كه مغز به طور مستقيم بر روي رفتار تاثير دارد.

فيلسوفي به اسم رن دسكارتز تحت تاثير شديد نحوه ايجاد ذهنيّت از طريق مغز قرار گرفت، هر چند كه وي به دليل استفاده زياد از روش هاي غير علمي مورد انتقاد قرار گرفته است.

با اين وجود، وي به منظور شناخت نحوه كاركرد مغز و بدن، بر روي حيوانات زياي كالبد شكافي انجام داد.

روان شناسي اعصاب در نيمه دوم قرن نوزدهم ظهور كرد و بعد از آن علم ذهن تا قرن بيستم شروع به پيشرفت كرد و دانشمندان به اين شناخت دست يافتند كه بخش هاي خاصي از مغز، عملكرد هاي بدني خاصي را كنترل مي كند.

همچنين، در حال حاضر ما مي دانيم كه مواد شيمايي از قبيل انتقال دهنده هاي عصبي و هورمون ها مي توانند بر روي مسير سيگنال ها، هم در درون مغز و هم در ساير بخش هاي بدن، تاثير گذار باشند.

اين مورد منجر به باز شدن يك پنجره جديد مربوط به دنياي مغز براي اعصاب شناسان شد و اين آگاهي منجر به ظهور روان شناسي اعصاب مدرن شد.

روان شناسي اعصاب در درمان

در طول چندين قرن، متخصصان سلامت روان بر روي درمان مغز كار مي كردند در حالي كه قادر به مشاهده اين ارگان در حال درمان نبودند.

با اين وجود در روش هاي زيادي، مغز همچنان يك عامل مرموزي مي باشد و روان شناسي اعصاب يك رشته نوظهوري مي باشد كه بينش هايي جديدي را در مورد نحوه كاركرد مغز به درمانگران ارائه مي دهد و مولفه هاي پزشكي و روان شناختي را به كار مي گيرد.

درمانگراني كه مولفه هاي روان شناسي را در تكنيك هاي متنوعي مورد استفاده قرار مي هند، در اغلب موارد بينش هاي مربوط به اين زمينه را با رهيافت هاي ديگر ادغام مي كنند.

برخي از افراد به عنوان يك پزشك و يا عصب شناس تحت آموزش قرار مي گيرند؛ و افراد ديگري به عنوان درمانگران اصلي عمل مي كنند.

در مراحل اوليه، روان شناسي اعصاب مربوط به ارزيابي شرايطي بود كه بر روي سلامت مغز تاثير گذار بود، همانند آسيب هاي ذهني درماني و آلزايمري، و همراه با آن يك ارزيابي در مورد عملكرد عصب شناختي صورت مي گرفت كه مي توانست بر روي سلامت رواني تاثير گذار باشد.

روان شناسان اعصاب باليني، سلامت عصب شناختي را مورد بررسي قرار مي دهند. آنها مي توانند اسكن هاي مغز را بررسي كنند، با پزشكان طبّي مشورت كنند، و به منظور تشخيص و درمان شرايط و مشكلات ذهني، از آزمون هاي آزمايشگاهي استفاده كنند.

فيدبك عصبي به عنوان يك رهيافت درماني، فعاليت مغز را در زمان واقعي مشاهده مي كند. بعد از آن، درمانگر در مورد نحوه پيشرفت و يا تغيير فعاليت هاي ذهني به منظور دستيابي به سلامت ذهني بهتر، فيدبك هايي را به درمانجو ارائه مي دهد.

همچنين برخي از روان شناسان اعصاب، مشكلات يادگيري از قبيل ديزلكسيا (عدم توانايي خواندن) را درمان مي كنند.

روان شناسي اعصاب به شدت از رسوم تجربي و آزمايشگاهي حمايت مي كند. بيشتر روان شناسان اعصاب، از رهيافت آزمون – خطا استفاده مي كنند، كه منجر به ايجاد تغييرات محدود در كارايي آنها شده است.

براي مثال، يك درمانگري كه از روان شناسي اعصاب استفاده مي كند، ممكن است قبل از ايجاد هر تغييري يك توصيه پزشكي خاصي را ارائه دهد.

در صورتي كه تجويز دارو داراي كاربرد مناسبي نباشد، درمانگر مي تواند تغييرات ذهني و داروهاي ديگر را هم پيشنهاد دهد و يا در صورتي كه كلا كارايي نداشته باشد، تجويز دارو را حذف كند.
نحوه تاثير روان شناسي اعصاب بر روي پيامد هاي درماني

روان شناسي اعصاب بر روي روش هاي درمان سنّتي زيادي تاثير گذار بوده است.

براي مثال، رهيافت هاي مبتني بر آگاهي به منظور مديريت استرس، تا حدّي بر مبناي ارائه اطلاعاتي هستند كه آگاهي مي تواند منجر به تغيير در فعاليت ذهن شود و يا برخي از مشكلات سلامت رواني را درمان كند.

ايده مربوط به تغيير ذهن، كه به عنوان نرو پلاستيك يا پلاستيك جراحي عصب شناخته مي شود، در سال هاي اخير منجر به جلب توجه زيادي در بين متخصصان سلامت روان، به خصوص در رابطه با الگوهاي واكنش، شده است.

يك الگوي معمولي واكنش در بين افراد، انحراف منفي مي باشد – اين تصور كه مغز ما بر روي احساسات و اتفاقات منفي متمركز شود.

درست همانند كاري كه نياكان ما براي بقاء انجام دادند، ما به جاي تمركز بر روي تجارب مثبت، فقط بر روي مواردي تمركز مي كنند كه بهزيستي ما را تهديد مي كنند.

روان شناسي اعصاب بيان مي دارد كه ما مي توانيم اين الگوها را ، چه اين الگوها ژنتيكي باشند و داراي ريشه هاي تكاملي باشند كه ما به ارث برده ايم و يا بر مبناي تجارب زندگي ما باشند، تغيير دهيم.

درمانگران زيادي در رهيافت هاي خودشان، اين روش را با روان شناسي ادغام مي كنند.

برخي از روش هاي روان شناسي اعصاب نسبتا جديد هستند، هر چند مورد آزمون قرار نگرفته اند.

بنابراين افرادي كه مايل به استفاده از روان شناسي اعصاب هستند، بايد تا جايي كه مي توانند در مورد دكتر ها و درمانگران اين رهيافت درماني اطلاعات بيشتري كسب كنند.

رفتارهايي كه سبب دلزدگي همسر تان مي شود – چه كاري نبايد كرد

۵۳ بازديد

شما روابط خوبي با همسرتان داريد و هرگز دوست نداريد ناراحت نشويد.

اما اين واقعيت كه ما بايد قبول كنيم اين است كه فرد در معرض خطر طرد شدن است.

چند رفتار كه ناخودآگاه آزار و اذيت همسر را به دنبال دارد بخوانيد.
بعد از تميز كردن او دوباره تميزكاري مي كنيد.

هنگامي كه همسر شما ظروف را شسته است و به همان اندازه پاك كرده است، دوباره آن ها را مي شوييد.

با اين رفتار، او احساس ارزشمندي براي كمك به شما را از دست مي دهد.

گاهي اوقات شما بايد مراقب باشيد.

هنگامي كه ظروف در جاي خود قرار ندارند نيز مي توانيد بخوابيد.
شما دائما خود را مورد انتقاد قرار مي دهيد

خواه روز بدي داشته ايد و يا به دنبال همسر تان باشيد كه صادقانه دلداري تان بدهد اين به يك رفتار آزار دهنده در شما تبديل خواهد شد.

سعي كنيد مانند او باشيد.

هر روز خود را با گفتن چيزي كه افتخار مي كنيد جشن بگيريد.

به گفته روانشناسان، اگر خودتان را همان گونه كه هستيد قبول كنيد، روابط بهتري خواهيد داشت.
با تلفن همراه خود ارتباط برقرار مي كنيد

هنگامي كه شما به طور مداوم با تلفن همراه خود مشغول هستيد و در اطراف فضاهاي مجازي سرگردان، همسر شما احساس ناخوشايند و ناديده گرفته شدن مي كند.

كمتر شبكه هاي اجتماعي را بررسي كنيد يا زماني كه هر دو با هم هستيد تلفن همراه را خاموش كنيد.

شايد كمي سخت باشد اما نتيجه خوبي خواهد داشت.
هر زمان كه مي خواست يك شنونده خوب باشيد

او در مورد برنامه آخر هفته صحبت مي كند و ناگهان بين حرف هايش درباره بخشي از فيلمي كه چند لحظه پيش ديده ايد حرف مي زنيد و مي خنديد.

به جاي اينكه او را به صحبت كردن با ديوار تشويق كنيد، سعي كنيد به دقت به حرف هاي او گوش دهيد.
در جمع دوستانش حرفش را قطع نكنيد

هنگامي كه شما در گروهي از دوستان هستيد، صحبت هاي همسرتان را قطع نكنيد.

اين باعث مي شود او احساس تحقير و نا اميدي كند.

همچنين معتقدند كه انسان براي زندگي به عشق نياز دارد.

عشق چيزي است كه در اطراف ماست.

ما آن را هر روز حس مي كنيم بنابراين بسيار عجيب است.
چه كسي مايل است عشق را بپذيرد؟

بسياري از مردم راه هايي را كه به طور عادي عشق را در اطرافشان رد مي كنند نمي دانند.

شناختن چگونگي رد عشق ناخودآگاه باعث مي شود كه شما عشق خود را نسبت به زندگي خود بپذيريد.
رفتارهايي كه سبب دلزدگي همسر تان مي شود – چه كاري نبايد كرد
شما بحث را شروع مي كنيد

هنگامي كه انسان ها در رابطه آسيب پذيري هاي زيادي احساس مي كند، اين براي آن ها بحث برانگيز نيست.

اكثر افراد اختلاف نظر و يا اختلاف نظر خفيف را در روابط خود تجربه مي كنند.

اين يك بخش طبيعي از يك رابطه است.

اما رد عشق در زماني اتفاق مي افتد كه بدون هيچ دليلي بحث مي كنيد.

مردم نه تنها با دعوا عشق را رد مي كنند، بلكه مشكل را دو چندان مي كنند.

يكي از راه هاي پذيرش عشق اين است كه به عقب برگرديم و به واقعيت نگاه كنيم.

اگر شما خود را براي مبارزه آماده مي كنيد، به دنبال آن هستيد، احتمالا خواهيد يافت كه شما از عشق بي خبر بوديد.
احساساتتان را خاموش مي كنيد

چه كسي دوست دارد رابطه اش بدون احساس باشد؟

خاموش كردن احساسات يكي از راه هاي رد عشق است كه مردم آن را تحقق مي بخشند.

هنگامي كه شما احساس آسيب پذيري مي كنيد، از احساس خودداري مي كنيد، زيرا اغلب ما خودمان را متقاعد مي كنيم كه احساس ما خيلي مهم نيست.

اما رد عشق تنها باعث مي شود شما آن را تجربه نكنيد.

توجه داشته باشيد كه چه زماني احساسات خود را خاموش مي كنيد.

علت چيست؟

خود را صادقانه بپذيريد و احساسات خود را نشان دهيد.

شما توانايي پذيرش عشق در زندگي خود را پيدا خواهيد كرد.

خاموش كردن احساسات باعث كاهش ميل جنسي مي شود.
كمتر از آنچه شما سزاوار هستيد رفتار مي كنيد

ما هميشه با افرادي كه با ما خوب رفتار مي كنند رفتار خوبي نداريم.

اين يكي از واقعيت هاي زندگي است.

اما زماني كه شما اجازه مي دهيد كمتر از چيزي كه سزاوار آن هستيد با شما رفتار شود، شما عشق را از همه افرادي كه به شما احترام مي گذارند، انكار مي كنيد.

اين عمدتا به اين دليل است كه مردم فكر مي كنند كه از شادي كه شايسته آن هستند لذت نمي برند.

به گذشته خود نگاه كنيد و ببينيد كه مردم چگونه با شما رفتار مي كردند.

آيا هنوز هم با آنها ارتباط برقرار مي كنيد؟

اجازه بدهيد خودتان را دوست داشته باشيد كه ارزشش را دارد.

ارزش خود را حفظ كنيد.

با بيزاري نوجوانان از مدرسه رفتن چه كنيم؟

۵۳ بازديد

با بيزاري نوجوانان از مدرسه رفتن چه كنيم؟

آيا نوجوان شما مدام مي گويد كه از مدرسه رفتن متنفر است؟

آيا در مورد معلم ها، همكلاسي ها و بي فايده بودن درس ها غر مي زند؟

آيا افرادي كه در مدرسه هستند را دورو مي داند، و نمي‌تواند دوست خوب پيدا كند؟ اگر اينچنين است، به عنوان والدين احساس نگراني و خستگي داريد. شما مي خواهيد كه به فرزند خود كمك كنيد، اما هر چقدر سعي مي‌كنيد موفق نمي شويد.
در مورد بيزاري نوجوانان از مدرسه نگران نباشيد!

كساني كه با نوجوانان كار كرده اند حتما مي دانند كه تنفر از مدرسه در اين سن طبيعي است.

با اينحال، موضوعي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. راهبردهاي كاربردي بسياري وجود دارند، كه مي توانيد در اين موقعيت استفاده كنيد. در اين مقاله 15 روش براي شما در اين موقعيت ارائه شده اند.

    تصور نكنيد نوجوان لجباز شده يا سركشي مي كند.

از زماني كه كودكان وراد دوره نوجواني مي شوند، به دنبال خودمختاري هستند. آنها همچنين در حال شكل دهي هويت خود هستند، و در كنار همه اينها مغز و بدن به سمت تغييرات شگرف مي روند.

به همين دليل است كه رفتارهاي نوجوان سركشانه مي شوند.

اما تصور نكنيد كه اين تنها دليل است كه نوجوان را از مدرسه رفتن متنفر مي كند. اكثر اوقات، موضوعات ديگري نيز درگير هستند، مانند احساس سركوب شدن، مشكل با انجام تكاليف مدرسه، زورگويي از سوي بچه هاي ديگر، و ترس از امتحان.

با بيزاري نوجوانان از مدرسه رفتن چه كنيم؟

    به اين فكر كنيد كه چه عاملي باعث شده نوجوان اين حس را داشته باشد؟

اين سوالات را از خود بپرسيد؟

    آيا مدام به نوجوان خود غر مي زنم؟
    آيا هميشه در مورد مسائل مدرسه با او صحبت مي كنم؟
    آيا سرگرمي هاي كودك را هدر دادن وقت مي دانم؟
    آيا نوجوانم را با دوستانش، خواهربرادرها يا بچه هاي فاميل مقايسه مي كنم؟
    آيا من تاكيد بيش از حد روي انجام تكاليف مدرسه داشته ام؟
    آيا بدون سوال كردن از نوجوان او را در كلاسي ثبت نام كرده ام؟

هيچ كدام از دلايل بالا به تنهايي عامل ايجاد نفرت از مدرسه در كودك نيستند.

اما در تركيب با يكديگر، احتمالا باعث اختلاف شديد بين شما و نوجوان خواهند شد. كه در طول زمان، با نفرت از مدرسه متداعي مي شوند.

    هنگام گوش دادن به نوجوان از تكنيك هاي گوش دادن فعال استفاده كنيد.

زماني كه با نوجوان خود درباره علت تنفر از مدرسه صحبت مي كنيد، از تكنيك هاي گوش دادن فعال استفاده كنيد:

    به نوجوان خود توجه كامل نشان دهيد
    زمان گوش دادن به كودك چند كار را همزمان انجام ندهيد.
    زمان حرف زدن نوجوان وسط حرف او نپريد.
    نوجوان را تشويق كنيد به صحبت كردن ادامه دهد مثلا با گفتن : “خب..” .. ” ادامه بده” و …
    با نوجوان خود همدلي كنيد
    به دنبال اين باشيد كه احساسش را بفهميد
    قضاوت نكنيد
    مسئله را اخلاقي نكنيد.
    تا انجا كه ممكن است نصيحت ناخواسته نكنيد.
    به طور معمول آنچه كه تصور مي كنيد نوجوان مي گويد را انعكاس دهيد، مثلا بگوييد: به نظر مي رسه معلمت رياضي رو خوب توضيح نداده بخاطر همين از رياضي بدت مياد.

با استفاده از تكنيك گوش دادن فعال، نوجوان با احتمال بيشتري مشكلاتش را به شما مي گويد.

    از تهديد كردن استفاده نكنيد.

والدين مجبور مي شوند براي فشار آوردن به نوجوان گاهي از تهديد استفاده كنند.

اين تهديدها در دراز مدت كار نمي كنند، چه تهديد به محدوديت بيشتر باشد چه گرفتن گوشي موبايل. استفاده از قدرت و زور با بزرگ شدن كودك كمتر موثر واقع مي شود. تا زماني ك هنوجوان هستند اين رويكرد مناسب نيست، و بيشتر منجر به اختلافات مي شود.

به عبارت ديگر، با تهديد كردن او نمي توانيد باعث شويد عاشق رفتن به مدرسه شود. به احتمال زياد علت اصلي نفرت نوجوان از مدرسه ريشه هيجاني دارد. چيزي كه بايد به عنوان يك اولويت ديده شود.

    سخنراني نكنيد.

براي نوجوان خود شروع به سخنراني كردن نكنيد، به عبارت ديگر پاي منبر نرويد.

اما اگر هم خواستيد انجام دهيد سعي كنيد كوتاه و خلاصه باشد. نوجوانان معمولا تا دو دقيقه به سخنان شما گوش مي دهند، بنابراين با سخنراني طولاني تنها نفس خود را هدر مي دهيد.

اگر در مورد اصرار به مدرسه رفتن مدام بگوييد به خوبي پاسخ نمي دهند. هم چنين رفتار خاصي را متوقف نخواهد كرد به دليل اينكه شما به او گفته ايد بايد آن را انجام ندهد. علاوه بر اينها، حتي دانش آموزاني كه به شدت از مدرسه متنفر هستند نيز از اهميت مدرسه رفتن مطلع هستند.

بنابراين، نيازي نيست كه شما به آنها گوشزد كنيد، معلمان هر روز اين كار را انجام مي دهند.

پس نوجوان چه چيزي از جانب شما مي خواهد؟

او نياز دارد كه به او گوش دهيد، او را بفهميد و امور را از ديدگاه او ببينيد. زماني كه احساس كند درك مي شود، رفتار و نگرش خود را تغيير خواهد داد.

    تمركز خود روي مدرسه و تكاليف آن را كم كنيد.

هدف از اين كار اين نيست كه كلا نبايد درباره موضوعات مرتبط با مدرسه صحبت كنيد.

اما بسياري از نوجوانان باور دارند كه مدرسه تنها چيزي است كه والدين به آن اهميت مي دهند.

سعي كنيد درباره موضوعاتي صحبت كنيد كه نوجوان شما به آنها علاقه مند است مانند موزيك، بازي هاي كامپيوتري، شبكه هاي اجتماعي. زماني كه مكالمات شما با نوجوان متعادل تر مي شوند، نگرش نوجوان به مدرسه نيز بيشتر متعادل مي شود.

    به نوجوان كمك كنيد كه مهارت هاي مطالعه و سازماندهي را ياد بگيرد.

بسياري از دانش آموزان كه مدرسه را دوست ندارند با تكاليف مدرسه، پروژه ها، امتحانات و …. احساس خستگي مي كنند.

اكثر اين دانش آموزان بلد نيستند چگونه اولويت بندي، برنامه ريزي، سازماندهي، مديريت زمان، و مطالعه موثر را انجام دهند.

اگر نوجوان شما اينگونه است، او را تشويق كنيد اما اجبار نكنيد تا اين مهارت ها را ياد بگيرد. زماني كه نوجوان مهارت هاي لازم براي سازماندهي مطالعه را ياد بگيرد، از مدرسه رفتن بيشتر لذت مي برد.

اختلالات روان پريشي (سايكوز)

۴۷ بازديد

اختلالات روان پريشي (سايكوز)

اختلال روان پريشي جزء بيماري هاي هاي شديد است و مغز را تحت تاثير قرار مي دهد و عملكرد مغز را مختل مي كند.

نشانه هاي اختلال روان پريشي در همه به صورت يكسان نيست و از فردي به فرد ديگر متفاوت است ولي ويژگي اصلي اختلال روان پريشي قطع ارتباط با واقيعت است.

فرد مبتلا به اختلال روان پريشي نمي تواند با واقيعت تماس برقرار كند وممكن است چيزهايي را ببيند يا صداهايي را بشنود كه ديگران آن ها را تجربه نمي كنند.

فردي كه به اختلال روان پريشي مبتلا است معمولا اين عقيده را دارد كه ديگران آن ها را درك نمي كنند.

اين اختلالات باعث مي شوند كه افراد فاقد توانايي لازم براي فكر كردن باشند و همچنين در قضاوت صحيح، دادن پاسخ هاي هيجاني مناسب، برقراري ارتباط موثر و رفتار كردن به صورت مناسب مشكل داشته باشند.

به همين دليل اين افراد در رفع كردن نيازهاي روزانه ي خودشان ناتوان هستند و همچنين عملكرد شغلي و اجتماعي و تحصيلي اين افراد نيز تحت تاثير قرار مي گيرد.

در صورت درمان نشدن احتمال عوارض اين اختلال بسيار بيشتر است.

در وضعيت حاد احتمال آسيب زدن به خود يا يگران نيز وجود دارد.

اين افراد چون متوهم هستند و افكاري در تضاد با واقيعت دارند، تمايل به جمع گريزي پيدا مي كنند و انگيزه هايشان در زندگي محدود و اندك مي شود.
ويژگي هاي عمده اختلال روان پريشي

    توهم (هالوسينيشن)
    هذيان ( ايلوژن)

توهم

افرادي كه داراي نشانه هاي سايكوز يا روان پريشي هستند معمولا در حواس پنج گانه ي خود نابهنجاري هايي را تجربه مي كنند، مثلا چيز هايي را تصور مي كنند كه وجود خارجي ندارند.

توهم ها (هالوسينيشن ها) ممكن است در همه ي حواس روي دهند ولي رايج ترين آن ها توهم شنيداري است كه در ۷۰ درصد افراد سايكوز يا روان پريش مشاهده مي شود.

توهم هاي شنيداري معمولا به صورت صداهاي بيروني هستند كه به فرد دستور مي دهند كاري را انجام دهد، دو يا چند صدا هستند كه با هم حرف مي زنند، يا فرد صداي يك نفر را مي شنود كه در حال حرف زدن درباره ي افكار اوست.

بعد از توهم هاي شنيداري، توهم هاي ديداري رايجترين هستند.

توهم هاي ديداري ممكن است حالت عام داشته باشند، مثلا فرد، رنگ ها، شكل ها يا انسان هايي را ببيند كه وجود خارجي ندارند، يا ممكن است خاص باشند.

يعني فرد، يك انسان خاص و مشخص را ببيند كه حضور دارد (مثلا، همسر يا پدر)، در حالي كه او كيلومترها دورتر است يا فوت كرده است.

انواع ديگر توهم

    توهم حسي يا جسمي (احساس خارش يا سوزش در بدن)
    توهم چشايي ( غير عادي حس كردن طعم غذا)
    توهم بويايي (چيزي در حال سوختن نيست ولي فرد گزارش بوي سوختگي مي دهد).

هذيان (ديلوژن)

هذيان ها عبارتند از باورهاي راسخ اما غلط كه معمولا بصورت سوء تفسير ادراك هاي ذهني يا تجربه ها جلوه مي كنند.

حدود ۷۵ درصد كساني كه به علت اختلالات سايكوز بستري مي شوند، هذيان (ديلوژن) دارند.

بعضي از هذيان ها آشكارا عجيب به نظر مي رسند (مثلا، فرد فكر ميكند كه همه ي اعضاي داخلي بدنش را بيرون آورده اند و اعضاي يك نفر ديگر را به جاي آنها گذاشته اند).

بعضي ديگر عجيب به نظر نمي رسند (مثلا، اين باور كه فرد فكر مي كند دائما تحت نظارت پليس است).

صرف نظر از ميزان عجيب غريب بودن ديلوژن، افراد مبتلا به آن، براي تاييد ديلوژن خود، هميشه مي توانند منطق و دلايلي ارائه دهند، هرچند خود باور آشكارا عجيب به نظر مي رسد.
انواع هذيان

    هذيان تعقيب و آزار: فرد فكر مي كند ديگران در تعقيب آن هستند وجاسوسي اش را مي كنند و او در خطر است.
    هذيان عظمت و خود بزرگ بيني: فرد فكر مي كند فردي مشهور يا قدرتمند است (مثلا رئيس جمهور، پيامبر).
    هذيان كنترل: فرد فكر مي كند افكار، احساسات و اعمالش تحت كنترل نيروهاي خارجي است (مثلا موجودات فضايي يا فوق طبيعي).
    هذيان به خود گرفتن: فرد فكر مي كند رويدادهاي خارجي مستقل و بي طرف، مشخصا به آن اشاره دارد (مثلا فكر مي كنند گويندگان راديو و تلويزيون درباره ي آن حرف مي زنند).
    هذيان كاپگراس: فرد فكر مي كند يكي از آشنايانش با يك نفر ديگر و مشابه او تعويض شده و اين فرد، خود او نيست.
    هذيان كاتراد: فرد فكر مي كند كه مرده است.
    هذيان پخش افكار: فرد فكر مي كند افكارش پخش مي شود و ديگران مي توانند آنها را بشنوند.
    هذيان درج افكار: فرد قويا باور دارد ديگران يا نيروهاي غيبي افكاري را در سر او مي كارند.
    هذيان برداشت افكار: فرد فكر مي كند كه يك قدرت يا يك فرد خارجي افكار او را از ذهنش بيرون مي كشد.
    هذيان نيست انگاري: فرد فكر مي كند جنبه اي از دنيا يا خود او ديگر وجود ندارد، مثلا فكر كند دنيا وجود خارجي ندارد يا ممكن است فكر كند دست ندارد، قلب ندارد.
    هذيان جسمي يا سوماتيك: فرد فكر مي كند بدنش بوي بد مي دهد يا يك بيماري وحشتناك دارد.
    هذيان فقر: بر خلاف شواهد (حساب بانكي پر از پول)، فرد كاملا معتقد است كه فقير است.
    هذيان گناه كاري: فرد مطمئن است كه يك گناه بزرگ يا يك اشتباه وحشتناك مرتكب شده است.