روان – بدن درماني، به عنوان يك رهيافت درماني كل نگر كه شامل نظريه ها و تكنيك هاي بدن درماني و گفتار درماني مي باشد، اهميت شناسايي بدن، روح و ذهن را در طول درمان، و در شناخت اين واقعيت كه افراد موجودات پيچيده اي هستند كه داراي سيستم هاي تعاملي و تفكيك ناپذير هستند، مورد تاييد قرار مي دهد.
افرادي به منظور مشخص كردن هدف زندگي ، تعيين اهدافي براي آينده، افزايش خود آگاهي، يا پيشرفت رواني – بدني، مي توانند اين رهيافت درماني استفاده نمايند و بهزيستي رواني و عاطفي شان بهبود پيدا كند.
تاريخچه و توسعه
بيل باون ، داراي درجه كارشناسي ارشد در هنر هاي ظريف و LMT، ۳۵ سال در زمينه درمان هاي مبتني بر بدن، و روش درماني روحي و رواني – بدني فعاليت كرد و به تدريج اين روش ها درماني را به دست آورد.
باون، در تعدادي از رشته هاي درماني مبتني بر بدن، همانند روش درمان هاكومي ، تجارب بدني، تحليل بدني پويا، و بيو مكانيك و برخي رشته هاي ديگر آموزش ديده بود، و با موسسان اين رهيافت هاي درماني، از قبيل ليزبت مارچر، ران كورتز، پيتر لوين و پات اوگدن ، همكاري نزديكي داشته بود.
تحقيقات و تجارب عملي مربوط به چند دهه وي، بر روي اثبات و حمايت از اين اعتقاد متمركز شده بود كه جدا بودن ذهن، بدن و روح عامل اصلي مربوط به بسياري از مشكلات رواني و عاطفي مي باشد كه افراد با آن مواجه هستند.
به دليل اينكه طرفداران اين رهيافت بدني معتقد هستند كه بدن يك عامل مهم در فرآيند درماني مي باشد، بدن به عنوان يك عامل فعال و تاثير گذار در فرآيند درماني در نظر گرفته مي شود.
روان – بدن درماني
انواع اضطراب
روان شناسي متمايل به پردازش
روان – بدن درماني به چه نحوي كار مي كند؟
روان – بدن درماني به منظور تشخيص مورد استفاده قرار نمي گيرد، و معمولا اين رهيافت بر روي موارد اشتباه و يا غير مرتبط با زندگي شخص متمركز نمي شود.
در مقابل، درمانگران به افراد درمانجو كمك مي كنند تا تعامل بدن – ذهن را شناسايي كنند، و براي دستيابي به بهزيستي بهتر، به توانايي دروني خودشان دست يابند و از آن استفاده كنند تا بتوانند مشكلات روان شناختي و بدني خودشان را شناسايي كنند.
حمايت كنندگان از اين رهيافت درماني بر اين باورند كه بدن فيزيكي يك نقش مفيدي را در بهبود بهزيستي روان شناختي ايفا مي كند.
در حالي كه ممكن است در رهيافت هاي ديگر، بدن به عنوان يك عامل بي اراده و بي تاثير در نظر گرفته شود – براي مثال، از طريق مشاهده و يا استفاده از بدن به عنوان منبع اطلاعات – درمانگران رواني – فيزيكي در تمامي مراحل روان درماني، بدن و ذهن را به صورت فعّال و همراه با هم به كار مي گيرند.
به منظور دستيابي به اين منظور، با جلب رضايت فرد درمانجو، بدن مي تواند در طول فرآيند درماني به كار گرفته شود.
همچنين اغلب درمانگران الگوهاي حركت و طرز ايستادن را مورد مطالعه و شناسايي قرار مي دهند تا يك استراتژي را به منظور تقويت و تعميق رابطه بدن – ذهن اجرا كنند.
روان – بدن درماني و رابطه ذهن – بدن
رابطه ذهن – بدن به يك مفهوم پذيرفته شده در يك سطح گسترده اشاره دارد كه بيان مي دارد، جنبه هاي بدني سلامت، از قبيل تمرين، رشد، و خواب، در اغلب موارد مي توانند بر روي جنبه هاي عاطفي و رواني سلامت تاثير گذار باشند.
به طور مشابه، شناخت، ويژگي ها و عواطف فرد هم مي تواند بر عملكرد بدني و بيولوژيكي فرد تاثير گذار باشد. اين تاثيرات مي توانند مثبت و يا منفي باشند.
درمانگران روان – بدن درماني، ويژگي ها و عملكرد هاي بدن از قبيل تونوس (كشيدگي طبيعي عضله)، الگوهاي حركتي، وضعيت اندامي، تحرك، حمايت، توازن، و موقعيت را به عنوان منابع بدني مهم براي سلامت رواني كلي در نظر مي گيرند.
يكي از ويژگي هاي اين رهيافت عبارت از اين باور است كه در نظر گرفتن بدن، مي تواند به درمانگران اجازه دهد تا تعاملات رواني – بدني را تحليل كنند و اين امر مي تواند منجر به مشخص شدن اطلاعاتي در مورد وضعيت رواني و عاطفي افراد گردد.
در نهايت اين تحليل مي تواند منجر به استفاده و بهره برداري مناسب از تكنيك هاي درماني در مسير بهبود فرد گردد.
براي مثال، درمانگران به اين نتيجه رسيده اند اغلب افرادي كه داراي انحناء ستون فقراتي مزمني هستند – يك شرايط فيزيكي كه مشخصه آن عبارت از خميدگي رو به جلوي ستون فقرات مي باشد – تحت تاثير مشكلاتي از قبيل عزت نفس پايين، انگيزه كاهش يافته، نااميدي و افسردگي قرار دارند.
درمانگران رواني – بدني بر اين باور هستند كه كمك به چنين افرادي براي تنظيم ستون فقرات و به دست آوردن وضعيت اندام عمودي و درست، احتمالا به تقويت تغيير عاطفي مثبت منجر مي شود.