علائم OCD در يك كودك چه مواردي مي باشند؟
همه كودكان يك سري نگراني ها و شك هايي دارند.
ولي كودكان داراي اختلال وسواس فكري – وسواس عملي[۱] (OCD) در اغلب مواقع نمي توانند نگراني خودشان را متوقف كنند، و ميزان اراده خودشان براي اين كار هيچ نوع تاثيري ندارد.
همچنين اين نگراني هاي باعث مي شود كه اين افراد به صورت مكرر، به يك روش خاصي رفتار كنند.
زماني كه اين شرايط صورت مي گيرد، تشخيص يك اختلال وسواس فكري – وسواس عملي مي تواند يك تشخيص مناسبي باشد.
OCD بايد از طريق يك متخصص سلامت روان مناسبي تشخيص داده شود.
از مابين هر ۲۰۰ كودك و نوجوان موجود در ايالات متحده، حداقل يك نفر از آنها داراي OCD مي باشد.
اختلال وسواس فكري و عملي در كودكان
OCD شامل نگراني يا تفكر بيش از حد در مورد يك چيزي مي باشد؛ اين در حالي است كه شما تلاش زيادي را براي متوقف كردن تفكرتان در مورد آن (وسواس هاي فكري) و همچنين داشتن يك سري تشريفات مذهبي انجام مي دهيد، يا يك سري كارهايي را به منظور پيشگيري از اتفاق افتادن يك مورد بد انجام مي دهيد (وسواس عملي).
OCD مشابه يك علامت اشتباه مي باشد و باعث مي شود كه فرد نسبت به يك چيزي نگران شود كه خطرناك يا آسيب رسان نمي باشد.
رايج ترين علائم وسواس فكري در كودكان و نوجوانان مبتلا به OCD
ترس از ميكروب ها.
ترس از آلودگي.
نياز به تقارن، ترتيب و دقت.
وسواس هاي مذهبي
مشغول شدن به موارد تخليه شده از بدن
اعداد خوش شانس و بد شانس
ترس نسبت به بيماري يا آسيبي كه از طرف يك فرد يا وابستگان ايجاد مي شود.
مشغول شدن به وسايل خانگي
صداها يا كلمات سر زده.
رايج ترين علائم وسواس عملي (OCD) در مابين كودكان و نوجوانان
تميزكاري هاي مكرر، شامل شستن دست، دوش گرفتن و مسواك زدن
كارهاي تكراري، همانند وارد شدن يا بيرون رفتن از خانه، نياز به عبور كردن از مكان ها به يك روش خاص، يا خواندن مجدد، پاك كردن و نوشتن مجدد
انجام دادن بررسي به منظور اطمينان يافتن از اين كه آيا يكي از تجهيزات برقي روشن است يا در قفل مي باشد، و همچنين چك كردن مكرر تكاليف
مشغول شدن به انجام كارهايي به منظور رودررو نشدن با يك شخص يا يك شئي آلوده
كارهاي مربوط به لمس كردن
انجام دادن كارهايي به منظور اجتناب از آسيب زدن به خود يا ساير افراد
مرتبط يا منظم كردن وسايل
كارهاي مربوط به شمردن
احتكار يا جمع آوري وسايلي كه هيچ ارزشي ندارند
تميزكاري هاي مربوط به خانه يا ساير وسايل
OCD مربوط به كودكان معمولا در دوره ۷ تا ۱۲ سالگي تشخيص داده مي شود.
چرا كه اين سالها دوراني مي باشند كه كودكان به صورت طبيعي نسبت به متناسب بودن با دوستان خودشان حساس مي شوند، استرس و ناراحتي كه در نتيجه OCD ايجاد مي شود، مي تواند منجر به ايجاد احساس ترسيده شدن، كنترل نداشتن يا تنهايي در آنها شود.
در صورتي كه كودك من مضطرب باشد، چه كاري بايد انجام بدهم؟
زماني كه كودكان به اضطراب مضمن دچار مي شوند، حتي خوشبين ترين والدين هم دچار نگراني خواهند شد و منتظرآسيب ديدن و در واقع بدتر شدن وضعيت اضطرابي كودكشان نخواهند ماند.
اين مورد زماني صورت مي گيرد كه والدين، منتظر ترس يك كودك باشند و تلاش كنند كه از وي محافظت نمايند.
علائم OCD در يك كودك علائم OCD در يك كودك
يك سري ابزارهاي اندازه گيري كننده براي كمك به كودكي وجود دارد كه باعث مي شود آنها از چرخه اضطراب فرار مي كند.
هدف موجود از بين بردن اضطراب نمي باشد، بلكه كمك به يك كودك براي مديريت اين شرايط مي باشد.
هيچ يك از ما نمي خواهيم كه يك كودكي را ناراحت ببينيم، ولي بهترين روش به منظور كمك كردن به كودك براي غلبه بر اضطراب، عبارت از تلاش كردن براي از بين عوامل استرس زايي نمي باشد كه منجر به تحريك اضطراب مي شوند.
بهترين روش موجود عبارت از تحمل كردن اضطراب و عملكرد آنها در حد توانشان مي باشد، حتي در زماني كه آنها مضطرب هستند.
همچنين اضطراب به عنوان يك عامل ثانويه، در طول زمان كاهش خواهد يافت يا از بين خواهد رفت.
فقط به دليل اينكه برخي چيزهاي منجر به مضطرب شدن كودك مي شوند، از آنها اجتناب نكنيد.
كمك كردن به كودكان براي اجتناب از مواردي كه نسبت به آنها ترس دارند، مي تواند در كوتاه مدت يك احساس مناسبي را در آنها ايجاد كند، ولي اين مورد در بلند مدت منجر به ايجاد اضطراب خواهد شد.
در صورتي كه يك كودك در يك موقعيت نامساعدي دچار اضطراب شود، شروع به گريه كردن مي كند.
اين كار را به منظور تاثيرگذاري بر روي ديگران انجام نمي دهد، بلكه صرفا براي نشان دادن احساسات خودش اين كار را انجام مي دهد – و والدين وي تلاش خواهند كرد كه وي را سريعا از آن شرايط خارج كنند.
يا مواردي كه كودك از آنها مي ترسد را از بين ببرند. در نهايت وي يك نوع مكانيسم دفاعي را ياد خواهد گرفت و اين چرخه پتانسيل لازم را براي تكرار شدن به صورت خود به خود دارد.
انتظارات مثبت – ولي واقع نگرانه اي – را بيان كنيد.
شما نمي توانيد به كودك خودتان بگوييد كه ترس هاي وي غير واقعي مي باشند – اين مورد كه آنها در آزمون شكست نخواهند خورد، وي يك اسكيت سواري سرگرم كننده اي بر روي يخ خواهد داشت، يا ساير كودكان در حين نمايش دادن و بازي كردن وي، نخواهند خنديد.
ولي شما مي توانيد يك سري موارد اميدوار كننده اي را بيان كنيد كه در نهايت باعث مي شود شرايط مساعدي براي وي ايجاد شود، وي توانايي لازم را براي مديريت شرايط موجود به دست مي آورد و در حين مواجه شدن وي با ترس هاي خودش، سطح اضطراب وي به مرور زمان كاهش پيدا كند.
اين مورد منجر به ايجاد اين اعتماد در وي مي شود كه انتظارات شما واقعي مي باشند و شما از وي انتظار نداريد كه يك كاري را انجام بدهد كه توانايي آن را ندارد.
به احساسات وي احترام بگذاريد، ولي منجر به تشديد اين احساسات نشويد.
نكته مهمي كه بايد مورد توجه قرار بگيرد، عبارت از اين مورد است كه تاييد همواره به معناي موافقت نمي باشد.
بنابراين در صورتي كه يك كودك به دليل آسيبي كه ديده است، نسبت به رفتن به پيش يك پزشك ترس داشته باشد، هدف شما عبارت از كم ارزش نشان دادن ترس وي نخواهد بود، بلكه هدف شما عبارت از تقويت اين احساس موجود در كودكتان خواهد بود.
شما مي خواهيد كه گوش بدهيد و همدلي كنيد، به وي كمك كنيد تا مواردي كه نسبت به آنها اضطراب دارد را شناسايي كند، و همچنين وي را تشوي كنيد تا اين درك را داشته باشد كه مي تواند با ترس هاي خودش مقابله كند.
پيامي كه شما مي خواهيد بفرستيد، عبارت از اين مورد خواهد بود كه “من مي دانم كه شما ترسيده ايد، و اين مورد كاملا نرمال مي باشد.
من در اينجا هستم تا به شما كمك كنم كه از اين ترس عبور كنيد.”