سه شنبه ۲۵ شهریور ۰۴

شيوه هاي فرزند پروري

مركز مشاوره ستاره

شيوه هاي فرزند پروري

۵۱ بازديد

 

بر اساس نحوه تربيت كودكان مي توان چهار الگوي تربيتي را تشخيص داد.

1- الگوي تربيتي مبتني بر عدم محبت و قاطعيت.

2- الگوي تربيتي مبتني بر محبت و عدم قاطعيت.

3- الگوي تربيتي مبتني بر عدم محبت و عدم قاطعيت.

4- الگوي تربيتي مبتني بر محبت و قاطعيت.

تحقيقات و بررسي ها حاكي از آن است كه در شكل گيري خصوصيات تربيتي كودكان، الگوي تربيتي حاكم بر خانواده سهم به سزايي دارد. محققين عقيده دارند كه اكثر كودكان مبتلا به اختلالات رفتاري در الگوي اول و سوم يعني خانواده هاي سركوب گر و طرد كننده بزرگ مي شوند.

فرايند اين حانواده ها بدين صورت است كه والدين و بچه ها براي كنترل يكديگر از رفتار هاي منفي استفاده مي كنند و در واقع والدين توانايي لازم براي هدايت فرزندان شان را ندارند. در چنين خانواده اي، والدين هيچ پروايي از فرمان دادن، فرياد زدن، سرزنش كردن و تنبيه نمودن بچه ها ندارند. بچه ها هم به همين ترتيب عمل مي كنند تا بتوانند والدين شان را كنترل كنند. معمولا هر دو طرف تسليم يكديگر مي شوند و اين باعث تقويت رفتار در هر دو طرف مي گردد.

شيوه هاي فرزند پروري
1- الگوي تربيتي عدم محبت و قاطعيت

اكثر علائم عصبي كه روزانه در افراد مشاهده مي كنيم، از طريق اين الگو به وجود مي آيد، نگراني، تنش، اضطراب، افسردگي و در نهايت خودكشي، خصوصيات عاطفي، هيجاني اي هستند كه به واسطه اين الگوي تربيتي ايجاد مي شوند.

كودكاني كه بر اساس اين الگو تربيت مي شوند، معمولا به ترس هاي غير منطقي مثل ترس از تنها خوابيدن، تاريكي، صدمه، عدم موفقيت،ترس از حيوانات بي آزار و… مبتلا مي شوند واين ترس ها با سرزنش وتحقير هر چه بيشتر والدين، شديدتر مي گردد. والديني كه مطابق با الگوي شماره يك با فرزندان خود رفتار مي كنند، مقررات شديد و سختي را وضع مي كنند كه موجب مي شود در نهايت بين آن ها و فرزندان شان روابط حاكم و پيشخدمتي برقرار گردد. با ادامه اين روند جهان در نزد كودك به دو بخش حقارت و برتري تقسيم مي شود كه در بخش حقارت، كودك و در بخش برتري والدين اش قرار مي گيرند.
2- الگوي تربيتي محبت و عدم قاطعيت

در طول بيست سال گذشته والدين همواره به دليل عدم محبت و سخت گيري زياد نسبت به فرزندان شان مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما اكنون الگوي تربيتي خود را نسبت به گذشته تغيير داده اند. بر اساس الگوي تربيتي محبت و عدم قاطعيت رفتار مي كنند. اما اين الگو نيز نه تنها بهبودي در وضعيت كودك بوجود نمي آورد، بلكه در عوض مشكلات بسياري براي جامعه ايجاد مي كند. در گذشته كودكان را مسئوليت پذير و سخت كوش تربيت مي كردند. اما آ نها خود سرزنش گر مي شدند و از احساس بي ارزشي و گناه كار بودن در رنج بودند. امروزه شاهد كودكان بسياري هستيم كه از زير بار مسئوليت شانه خالي مي كنند. منفعل و پر توقع هستند، احساس مي كنند همه دنيا به آن ها بدهكار است. با وجود اين، كودكان امروزي كمتر دچار احساس افسردگي يا گناهكاري و شرمندگي مي شوند، اما در عوض با مشكلات ديگري دست به گريبانند، مشكلاتي از قبيل بي حوصلگي، نارضايتي از زندگي و درك اين مطلب كه از استعداد هاي خود به نحو بهينه استفاده نكرده اند.

آن ها درماندگي و ناتواني خود را احساس مي كنند، اما از اعتماد به نفس لازم براي رفع اين نقايص برخوردار نيستند. آن ها مرتبا در خواست ها و تقاضاهاي بيش تري از والدين شان دارند و خودشان در جهت رفع خواسته هاي خود كم تر تلاش مي كنند و مسئوليت پذير نيستند.

اين الگوي تربيتي كودكاني ناز پرورده، لوس، ضعيف النفس و وابسته تربيت مي كند كه تا سنين بزرگسالي هم مانند كودك رفتار مي كنند. با اين كودكان با مهرباني و ملاحظه بيش از حد رفتار مي شود. اجازه هر كاري را دارند و والدين محدوديت هاي بسيار كمي برايشان قايل مي شوند وتقاضاهاي كمي از آن ها دارند ومسئوليت انجام كار را در خانه به آن ها واگذار نمي كنند.فرزند پروري
3- الگوي تربيتي عدم محبت وعدم قاطعيت

در اين الگوي تربيتي اعتقاد بر اين است كه كودك عمدا بدرفتاري مي كند واگر بخواهد مي تواند به سادگي در تكاليف و كارهايش موفق شود. اين والدين بر اساس رفتارهاي اشتباه كودك خود، در مورد شخصيت اش قضاوت كرده و معتقدند كودك شان بدذات، پست و فرومايه است. آن ها معتقدند تعريف وتمجيد كودك شان را شرطي و لوس مي كند و رفتارهاي خوب را تنها زماني انجام خواهد داد كه بخواهد هديه و پاداش دريافت كند و با خشنود ساختن والدين اش جايزه اي بگيرد. اين كودكان اگر بد رفتاري كنند طرد مي شوند، اما اگر بد رفتاري نكنند مورد تشويق والدين شان قرار نمي گيرند. هميشه مورد سرزنش و مقايسه قرار مي گيرند. چه كار ناشايسته اي انجام دهند و چه انجام ندهند. اين كودكان سر در گم، آشفته، پريشان، سرخورده وناكام هستند. زيرا هيچ راهي براي آن ها جهت كسب موفقيت و جلب رضايت والدين وجود ندارد. در نتيجه اين كودكان خشمگين و رنجيده خاطر مي شوند. در اين زمان احساسات خصمانه خود را يا به درون خود برده و يا به نزديكان خود و به جامعه منتقل مي كنند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.