دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۰۳

روان شناسي تغيير شخصيتي

مركز مشاوره ستاره

روان شناسي تغيير شخصيتي

۳۰ بازديد

روان شناسي تغير شخصيتي، منجر به تسهيل مطالعات مربوط به رابطه ذهن – بدن، جنبه معنوي، بخش هوشيار و تغيير فرد مي شود.

كارشناسان با در نظر گرفتن اين روش به عنوان يك مدل درماني خاص مخالف هستند، با اين وجود، سه حوزه اصلي وجود دارد كه روان درماني تغيير شخصيتي در آن كاربردهاي گسترده اي را دارد:

• روان شناسي تركيبي / كلي و طبيعي

• روان شناسي قابل تغيير

• روان شناسي خود عالي

روان شناسي تغيير شخصيتي به جاي بخش هاي رواني معيوب و بخش هاي دفاعي افراد، از تاثيرات مثبت به عنوان مدلي براي درك ظرفيت هاي بالقوه انساني استفاده مي كند.

روحانيون، هنرمندان ، پيامبران و ساير قهرمانان محترم شمرده مي شوند و به عنوان ماهيت حقيقي و اصلي مربوط به روان و روح بشري (انسان كامل) در نظر گرفته مي شوند.

اين تكنيك افراد درمانجو را ترغيب مي كند تا توانايي هاي دروني خودشان را در نظر بگيرند و خودشان را به عنوان شخص در حال پيشرفت و در مسير دست يابي به وضعيتي در نظر مي گيرند كه اين وضعيت ها از طريق مدل هاي ارائه شده به دست آمده است.

روان شناسي تغيير شخصيتي: مطالعه رشد و توسعه فرد

روان شناسي تغيير شخصيتي، يك مطالعه در رابطه با رشد و پيشرفت فرد مي باشد.

روان شناساني كه از روش روان شناسي تغيير شخصيتي استفاده مي كنند، بر اين عقيده هستند كه اين پيوستار توسط افرادي شروع مي شود كه فاقد شخصيت خود هستند و در پايين ترين سطح از ساختار توسعه اي بشري قرار دارند. شخصيت هاي روان پريش و حدّي ، در اين گروه دسته بندي مي شوند.

همزمان با اينكه ما به سمت عامليت حركت مي كنيم، افراد داراي خود قوي تر، رابطه هاي هدف را به صورت “نرمال” نشان مي دهند.

افرادي كه به سمت مراحل بعدي و كامل تر رشد انساني حركت مي كنند، عبارت از عرفا و انديشمنداني هستند كه به وضعيت هاي عالي و برتر هوشياري دست مي يابند و به عنوان وجود عالي، خدا يا نيروي جهاني از آنها ياد مي شود.

روان شناسي تغيير شخصيتي به عنوان مرحله پاياني شخصيت انساني در نظر گرفته نمي شود.

در مقابل، هر مشخصه و ويژگي كاركتري به عنوان لباسي در نظر گرفته مي شوند كه وجود حقيقي ما را پوشش مي دهد.

وجود ما صرفا به عنوان خودرويي در نظر گرفته مي شود كه براي حمل روح و نفس در سرتاسر دنياي بكار گرفته مي شود. ولي ما به عنوان يك پنجره اي براي وجود شخصيتي تغيير يافته هستيم.

مدل روان شناسي تغيير شخصتي، بخش هاي روحي، اجتماعي، عاطفي، ذهني و فيزيكي را با هم ادغام مي كند و وجود را به صورت كامل ايجاد مي كند، و شش مولفه را به صورت مساوي و با هدف درماني، مورد شناسايي قرار مي دهد.

اين روش تلاش دارد تا الهيات را از طريق بشريت و انسانيت خود ما شناسايي كند و به رشد و پيشرفت شخص منجر مي شود.
روان درماني مثبت
معنا درماني
نحوه برخورد با همسر درونگرا
رشد روان شناسي تغيير شخصيتي

كارل جانگ “ناهوشياري جمعي” را به عنوان وجود ناهوشياري تغيير شخصيتي توصيف كرد

خود شكوفاسازي، كه توسط آبراهام اچ مازلو مورد مطالعه قرار گرفت، يك ابزار و عامل كليدي در ايجاد روان شناسي تغيير شخصيتي بوده است.

مازلو خلاقيت، بشر دوستي، تجارب و اتفاقات مهم، و اقدامات شخصيتي را به عنوان عواملي خارج از شخصيت عادي و به عنوان آسيب روان شناختي و رشد شخصيتي معرفي كرد. با گذشت زمان، روان شناسي تغيير شخصيتي رشد يافت و تحت تاثير كارهاي صورت گرفته توسط چارلز تي تارت، آرتور جي .

ديكمن، كن ويلبر، استانيسلاو گروف، روگر والش، و فرانسز واگان قرار گرفت و منجر به ايجاد يك رشته كامل و جامعي شد كه طيف وسيعي از مشكلات انساني را مورد شناسايي قرار مي دهد كه از هوشياري برتر نسبت به عملكرد ها تا الگوهاي رفتاري نرمال و غير نرمال متغير است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.