كه مناسب و با شرايط زماني و مكاني شخص و هنجارهاي جامعه ميباشد.
هوش هيجاني نوعي ديگر از هوش محسوب ميشود كه شامل شناخت احساسات خود.
و استعاره از آن براي به وجود آمدن تصميمهاي مطلوب زندگي مي باشد.
مباني نظري هوش هيجاني
كه هوش هيجاني عبارتند از اينكه شخص چه مقدار از هيجان و همينطور عاطفه و احساس هاي خودآگاهي دارا مي باشد .
و به چه صورت آنها را مديريت ميكند و هوش هيجاني شامل مولفههاي خودآگاهي تعادل آنها با برانگيختن خود.
و همينطور همدلي ميباشد و هوش هيجاني مهارت درك كردن هيجان ها و عاطفه ها به منظور دست پيدا كردن به هيجان هايي مي باشد .
تا كمك كردن به تفكر ايده آل تر منجر به شناخت هيجان ها و عاطفه ها بشود.
هوش هيجاني همينطور براي شناختن آن چيزي كه موجب احساس خوب و بد در درون ما خواهد شد.
و اينكه به چه صورت از احساس هاي بد به احساس هاي خوب دست پيدا كنيم .
را مي توان هوش هيجاني دانست كه هوش هيجاني داراي مزيت هاي اجتماعي و شناختي و زيست شناختي مي باشد .
مطالب و مقالات سايت “مشاوره ازدواج” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناسان تهيه و پشتيباني شده است.
تحقيقات درباره هوش هيجاني
كه تحقيقات نشان گر اين مي باشد كه اشخاص باهوش داراي هيجان بالا و سطح پايين تري از هورمونهاي اضطراب.
و استرس و برانگيختگي هيجان را از خود نشان خواهند داد و كودك آن با كفايت هوش هيجاني ايده آل .
و همينطور مهارت ها و توانايي فراواني براي تمركز كردن بر مشكلات و استفاده كردن از تواناييهاي خود .
براي برطرف كردن مسائل را دارا مي باشد. در تحقيق هاي ديگر كه نشانگر اين مي باشد .
كه پنج خصوصيت شخصيتي را همراه با هوش هيجاني و شادكامي مورد ارزيابي قرار دادند.
كه نتيجه هاي به دست آمده نشانگر اين بود كه خصوصيات شخصيتي مانند:
وظيفهشناسي و سازگار شدن همبستگي مثبتي با شادكامي و هوش هيجاني دارا مي باشد .
به صورتيكه ۱۸ درصد از تحولات شادكامي را تبيين كردند.
ارتباط هوش هيجاني و هوش معنوي
در بعضي از تحقيقات ارتباط هوش هيجاني و همينطور هوش معنوي.
در پرورش خلاقيت و همينطور نوآوري مورد ارزيابي قرار دادهاند.
كه در اين تحقيق به يك چارچوب مفهومي در ارتباط با هوش هيجاني.
و هوش معنوي در پرورش يافتن خلاقيت در ميان كارآفرينان موفقيت به دست آورده اند.
و آن ها تأكيد مي كند كه هوش هيجاني و معنوي به يكديگر ميپردازند.
كه هوش هيجاني و راضي بودن از زندگي از جمله مفاهيمي ميباشد .
كه در چند دهه اخير مورد اهميت و توجه اشخاص از روانشناسان.
و همينطور پژوهشگران واقع شده ولي قدمت تاريخي اين مسئله در مباحثي كه فرد دارا بوده اند به چشم خورده است.
مباني افزايش هوش هيجاني
آيا هوش هيجاني را مي توان بيشتر كرد و آيا مي توان آن را ياد گرفت .
كه بيشتر درمانگران نيز ادعاي مهارت هاي بيشتر كردن هوش هيجاني را دارا مي باشد.
و اگر نتوان هوش هيجاني اشخاص را تحول و تغيير داد.
شايد بتوان به اشخاص توانايي هاي هيجاني را به آموزش دادن پرداخت.
و به معلومات آنها در اين رابطه افزايش داد .
به طور مثال مي توان لغت هاي بيان كننده هيجان را آموزش داد.
و موجب ايجاد شدن هيجانهاي آنها شد به عقيده روانشناسان بخشي از اين ظرفيت غريزي مي باشد .
در صورتي كه بخشي ديگر از تجربه هاي زندگي كه آموخته ايم و بخش اخير ميتواند.
از طريق كوشش و همينطور تجربه كردن پيشرفت پيدا كند.
كه هوش هيجاني نماينده هماهنگ براي ساختن پلهاي ميان اين حوزهها .
و ميان تحقيق و آموزش مي باشد كه با دارا بودن برنامه هاي آموزشي كه مستقيماً در رابطه با هوش هيجاني مي باشد.
مديريت هوش هيجاني كودكان
بيشتر دانش آموزان كه احتياج به برنامههاي آموزشي هيجان دارا مي باشد متاسفانه بيشتر آنها از خانوادههايي رجوع ميكنند.
كه در آنها ارتباط هاي هيجاني به نحوي به منحرف شدن رسيده است كه اين اشخاص از شيوههاي ناسازگارانه مورد استفاده قرار دادهاند.
كه چنين كودكان صدمه ديده اي از شركت كردن در بحث هاي كلامي كه مستلزم بيان كردن نوشتن همايش و با اطرافيان مي باشد.
يا شايد از اين مساله احساس ناراحتي داشته باشند.
به طور خلاصه هوش هيجاني عبارتند از مهارت ها و توانايي درك كردن هيجانها .
و دسترسي پيدا كردن و توليد كردن هيجان ها به نحوي كه به فكر و تفكركمك مي كند.