یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۰۳

بي اشتهايي عصبي

مركز مشاوره ستاره

بي اشتهايي عصبي

۳۹ بازديد

 

معمولا وزن يك فرد داراي بي اشتهايي عصبي كمتر از 85% وزن مورد انتظار از يك فرد (بر اساس سن، قد و جنسيت) مي باشد و اين افراد در اغلب مواقع حتي وزن كمتري هم دارند.

علاوه بر اين، افراد داراي بي اشتهايي عصبي يك ارزشيابي تحريف شده اي را از شكل و وزن بدنشان دارند.

اين افراد بدن هاي لاغر خودشان را غير جذاب يا حتي خيلي چاق در نظر مي گيرند، داراي رژيم غذايي محدود و سرسختانه هستند و يك ترس وحشتناكي نسبت به افزايش وزنشان دارند.

كاهش وزن زنان منجر به عدم صورت گرفتن قاعدگي مي شود (اين افراد حدقل به مدت سه ماه طولاني هيچ نوع  قاعدگي را تجربه نمي كنند).

يافته هاي مطالعات صورت گرفته نشانگر اين است كه 5 تا 20 درصد از افراد مبتلا شده به اين نوع اختلال در نتيجه گرسنگي يا يك سري عوارض پزشكي فوت مي كنند كه به دليل وزن پايين يا يك رژيم غذايي محدود بروز مي يابند.
دسته بندي

بي اشتهايي عصبي دومين اختلال تغذيه اي رايج مي باشد. اصلي ترين اختلال تغذيه اي عبارت از جوع عصبي مي باشد كه ويژگي بارز آن عبارت از رفتارهاي جبراني (همانند استفراغ ايجاد شده توسط خود فرد، روزه گرفتن يا ورزش بيش از حد) بعد از خوردن غذا مي باشد.

بعد از تشخيص اختلال عصبي، يك متخصص سلامت هم وجود داشتن بيماري هاي پرخوري يا پاكسازي يا محدود كننده را در فرد بررسي مي كنند.

ويژگي بيماي پرخوري يا پاكسازي عبارت از پرخوري (خوردن مقادير زيادي غذا در يك دوره زماني مشخص) يا پاكسازي (استفراغ ايجاد شده توسط خود فرد يا سوء استفاده از ضديبوست ها، ادرارآورها يا تنقيه ها) در طول بي اشتهايي عصبي مي باشد.

ويژگي نوع محدود كننده عبارت از داشتن يك وزن ناسالمي مي باشد كه به دليل محدوديت غذايي ايجاد مي شود.

هر چند كه اكثر افرد داراي بي اشتهايي عصبي در اغلب مواقع پرخوري و بعد از آن پاكسازي را هم انجام مي دهند، ولي در جوع عصبي وزن بدن در سطح عادي يا بالاتر از سطح عادي باقي مي ماند.

بر اساس تخمين هاي صورت گرفته، 0.5 تا 3.7 درصد از زنان آمريكايي در برخي از مراحل زندگي شان بي اشتهايي عصبي را تجربه مي كنند.

با اين وجود بي اشتهايي داراي سندرم جزئي رايج تري مي باشد.

محققان گزارش كرده اند كه تقريبا 5 درصد از دختران نوجوان داراي علائم خفيف بي اشتهايي عصبي هستند  در برخي از آنها علائم باليني اين اختلال بروز پيدا مي كند.
پيشرفت هاي تاريخي

سير ريچارد مورتون (Sir Richard Morton) در نتيجه اولين توصيف خودش از بي اشتهايي عصبي به زبان انگليسي شهرت زيادي به دست آورد.

مورتون دو مورد از نوجواناني را گزارش كرد (كه يكي از آنها دختر و يكي از آنها پسر بودند) كه داراي مصرف عصبي بودند و به دليل ناراحتي عاطفي وزن بدنشان كاهش پيدا مي كرد.

در سال 1874، دو پزشك به اسم هاي سير ويليام ويتي گال (Sir William WitheyGull) از بريتانيا و كارلز لاسگو (Charles Lasegue) از فرانسه، بي اشتهايي عصبي را به عنوان يك تشخيص پزشكي معرفي كردند.

هر دو اين پزشكان در گزارش هاي باليني خودشان بر روي جنبه هاي متفاوت اين شرايط اشاره كردند ولي هر دو آنها بي اشتهايي را به عنوان يك بيماري “عصبي” در نظر گرفتند كه مشخصه بارز آن عبارت از گرسنگي كشيدن مي باشد.

اين پزشكان عبارت از اولين افرادي بودند كه اين بيماري را به عنوان يك بيماري باليني مجزا در نظر گرفتند.

گال مطالعه خودش را به جامعه پزشكان لندن گزارش كرد و براي توصيف اين اختلال از عبارت بي اشتهايي عصبي استفاده كرد كه به معناي “كاهش عصبي اشتها” مي باشد.

گال اولين فردي بود كه اين عنوان را مورد استفاده قرار داد. گزارشات گال در سال بعد توسط اين انجمن منتشر شد و اين عبارت در سال هاي بعدي در يك سطح گسترده اي مورد پذيرش و استفاده قرار گرفت.

مواردي كه امروزه به عنوان بي اشتهايي عصبي شناخته مي شوند، مربوط به سرتاسر تاريخ مي باشد، ولي اين اختلال در سال 1980 و بعد از شايع شدن در سطح گسترده، به عنوان يك اختلال روان پريشي تشخيص داده شد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.