به عنوان مقدمه يادآوري اين نكته ضروري به نظر ميرسد كه از نظر پزشكي، زهر يا سم به موادي اطلاق ميشود كه با ورود به بدن، اختلالات و عوارضي را سبب ميشود كه به رنج و درد وحتي مرگ فرد مسموم منجر ميگردد. از اين رو اصطلاحاتي از قبيل مسموميت با آب يا مسموميت داخلي و مسموميت آبستني، به همان اندازه كه از نظر پزشكان آشنا و قابل درك است، نزد غيرپزشكان، ناآشنا و شگفتانگيز جلوه ميكند.
در حقيقت از ديد پزشك، تفاوت بين يك ماده غذايي و دارويي و سمي، گاهي فقط تفاوت در مقدار آن است. مثلا ويتامين D براي رشد استخوانها و متابولسيم كلسيم در بدن ضروري است و با اين نگاه يك «غذا» محسوب ميشود. از سوي ديگر با مقاديرزيادتر، براي درمان بعضي بيماريها مثل اختلال جذب كلسيم توسط پزشك تجويز ميشود كه در اين صورت يك «دارو» به حساب ميآيد، اما اگر با مقداري بيش از حد لازم براي بدن به شخص داده شود، موجب اختلالاتي ميشود كه به عنوان «بيماري» شناخته ميشود و در اين صورت، همين ماده يك «سم» به حساب ميآيد و بيماري ايجاد شده را ميتوان «مسموميت با ويتامين D» ناميد.مشاوره كودك تلفني
با اين مقدمه درمييابيم تعداد سمومي كه ميتوانند بدن را مورد آزار قرار دهند، بسيار زياد و متجاوز از صدها هزار ماده شيميايي است كه تقريبا شامل همه داروها، مواد شيميايي و صنعتي، گياهان، جانوران سمي و غذاها ميشود و در حال حاضر به علت وسعت دامنه سمشناسي، اين دانش از شاخههاي مهم پزشكي به شمار ميرود. مسموميتهاي شغلي، مسموميتهاي عمدي كه به قصد خودكشي و اغلب به وسيله بيماران رواني ايجاد ميشود، مسموميتهاي جنايي كه به ندرت براي كشتن ديگران مورد استفاده جانيان قرار ميگيرد، مسموميتهاي اتفاقي مثلا ناآگاهي از سمي بودن يك غذا (مثلا قارچ سمي) و اشتباه درمصرف دارو و بيش از حد مصرف كردن دارو، موارد عمدهاي هستند كه تحت درمان پزشك سمشناس قرار ميگيرد.
مسموميت در كودكان، اغلب اتفاقي است و بيشتر اين موارد به وسيله موادي است كه در محيط خانه يافت ميشود و طفل از ماهيت خطرناك و سمي آن آگاه نيست. دركشور ما، به ويژه در روستاهاي كشور، مسموميت با منواكسيد كربن (زغال گرفتگي) هنوز هم سالانه تعداد زيادي از اطفال معصوم را به كام مرگ ميكشاند. مسموميت به علت خوردن بادام تلخ، سيگار، گياهان سمي و غذاهاي فاسد نيز در كودكان چندان نادرنيست.نفت خوردن كودك
بلع مواد سوزاننده مثل آب ژاول (كه درمنازل به عنوان ماده سفيدكننده پارچهها مورد استعمال قرار ميگيرد) نيز از مواردي است كه كودكان را راهي بيمارستان ميكند.
در بخش كودكان بيمارستان لقمان حكيم كه به عنوان يك مركز مسموميت، داراي سابقه طولاني است و روزانه به طور متوسط ۱۰- ۸ كودك مسموم ميپذيرد، در يك مطالعه آماري كه روي ۳۴۱۶ كودك انجام شد، در ۱۱۵۰ مورد علت مسموميت «نفت» بوده است. در يك كنفرانس پزشكي در سال ۱۳۶۹ در همين بيمارستان گزارش شد كه از ۳۴۶۳ مورد مسموميت با نفت كه طي ۵ سال به بيمارستان مراجعه كردهاند، ۳۱۳ مورد به علت وخامت حالشان بستري شدهاند و بقيه به صورت سرپايي مداوا گرديدهاند و از ميان افرادي بستري ۱۷ تن جان سپردهاند.
اين آمار نشان ميدهد كه كودكان بيگناه ما مثل والدين خويش و بسياري از همنوعان سياستپيشه، به خاطرنفت دچار رنج و زحمت شدهاند! و داستان نفت، نه تنها در ميان محافل سياسي و اقتصادي جهان و مردم كوچه و بازار – كه در سرماي زمستان در انتظار اعلام كوپن دريافت نفت هستند – بلكه در محافل بيمارستاني نيز طرفدار دارد!
در كشورهايي كه از نفت سفيد به عنوان سوخت استفاده ميشود (مثل بسياري از نقاط كشور خودمان)، به خصوص در زمستان، وجود نفت در خانهها الزامي است و به هنگام كميابي نفت، در تابستان بايد آن را تدارك ديد و براي زمستان بعد ذخيره كرد. توصيه ميشود كه پدران و مادران اين ماده نازنين را در جايي كه معمولا مواد غذايي نگهداري ميشود – مثل بطريهاي نوشابه – نريزند و در دسترس اطفال قرار ندهند، زيرا تجربه به ما نشان داده است كه معمولا مصيبت زماني روي ميدهد كه كودك، نفت را به جاي آب از كاسه يا بطري نوشيده است. بايد اين نكته را در نظر داشت كه ۶۰ درصد مراجعين مسموميت با نفت، در سنين يك تا سه سالگي به سر ميبرند. ريختن هرنوع ماده سمي مايع در شيشههاي مواد غذايي، كاري ناشايست و خطرناك است و چه بسا ممكن است بقاياي ماده سمي در ظروف، در كودكان يا بزرگسالان ايجاد مسموميت كند.
بايد توجه داشت كه كودك در ۳-۱ سالگي هر چيزي را كه به دستش برسد، به دهان ميبرد؛ پس در دسترس قرار دادن مواد مسموم كننده، واقعا خطرناك است. قرصها و كپسولهاي الوان كه بعضي پوشش شيريني دارند، ممكن است براي كودكان با آبنبات اشتباه شود. الكل صنعتي، آب ژاول، سموم حشرهكش و نفت، اگر در بطري نوشابه ريخته شود، بعيد نيست توسط كودك نوشيده شود. به پدران و مادران توصيه ميشود كه داروها را در قفسههاي قفل دار و جايي بلندتر از دسترس كودكان قرار دهند. يك اشتباه شايع اين است كه بعضي ميپندارند داروهاي تقويتي خطر جدي ندارند، اما هميشه اينطور نيست. خطر بلع قرصهاي آهن (داورهاي خونساز) به مراتب از داروهاي خوابآور بيشتر است. مسموميت با قرص «ورونال» كه نام آن از «ورا» (شهري كه رمئو و ژوليت در آن به خواب ابدي رفتهاند) گرفته شده است. مرگ و ميري حدود يك چهارم درصد و مسموميت با قرص آهن حدود هشت درصد است و به اين ترتيب، اگر آمار مرگ مسمومين با نفت را در نظر بگيريم، ميبينيم اين مسموميت، بيشتر از نظر شيوع اهميت دارد تا از نظر ميزان مرگ و مير و شايد مرگ و ميرهاي سياستهاي نفتي خيلي بيش از مسموميت با آن باشد.
نفت سفيد و هيدروكربورهاي ديگر منزل و بنزين اتومبيل از نظر سمشناسي، چه به صورت خوراكي و چه به صورت استنشاقي و يا تماس با پوست و مخاط، آثار سمي ايجاد ميكنند كه سميت مزمن آن مورد نظر ما نميباشد و آنچه در درجه اول با آن سروكار داريم، مسموميت حاد در كودكان است. نفت سفيد به صورت خوراكي يا وارد شدن در مجاري تنفسي (به علت غرق شدن در مخزن نفت)، حدود يك سانتيمتر مكعب به ازاي هر كيلو وزن بدن ميتواند منجر به مسموميت مرگبار شود و اين سميت از نظر باليني، دو نوع علامت ايجاد ميكند. علائم تنفسي شامل تحريك ريه و برونش است كه به هنگام بلع يا استفراغ مجاري تنفسي به سهولت با نفت آغشته ميشود، زيرا نفت كشش سطحي ناچيزي دارد و بسيار سريعالحركت است، به گونهاي كه يك قطره آن سطح بسيار وسيعي را ميپوشاند و به همين طريق نيز سطح ريه به سرعت به آن آغشته، دچار تحريك ميشود.
تنگي نفس، سرفه، خلط خوني و ورم ريه كه منجر به نارسايي تنفسي و مرگ ميشود، تابلوي اصلي اين مسموميت به شمار ميرود و سيستم عصبي نيز در مسموميت حاد، به ويژه با مقدار زياد سم، دچار تضعيف ميشود. ضعف، خوابآلودگي، حالت اغما و تشنج، علايمي هستند كه به علت ضعف سيستم عصبي مركزي، عارض ميشود.
تشخيص مسموميت با نفت درحالت حاد – حتي توسط مادري كه كودك را به بيمارستان ميرساند – بسيار ساده است و با بو كردن دهان طفل، شكي در تشخيص باقي نميماند. اما تشخيص مسموميت مزمن، دشوار و در حد پزشك متخصص است كه مورد بحث ما نيست و تنها به اين نكته اشاره ميكنيم كه گرفتاريهاي مغز استخوان – كه مسئول خونسازي يعني توليد گلبولهاي سفيد و قرمز و پلاكتهاست – در مسموميت مزمن نفت، امكان دارد. اميدواريم والدين با اين آگاهي بيشتر و شناختن خطرات نفت براي فرزندانشان، از اين مسموميت جلوگيري به عمل آورند و در نظر داشته باشند كه هميشه پيشگيري سادهتر و كمخرجتر از درمان است و نتايج بهتري نيز دارد.