شعر درماني، به عنوان يك مورد از هنر درماني هاي گويا، شامل استفاده درماني از شعر ها، حكايت ها و ساير روش هاي گفتاري و شنيداري است كه به منظور بهبود بهزيستي و درمان مورد استفاده قرار مي گيرد.
درمانگران مي توانند از ادبيات موجود، به عنوان بخشي از فرآيند درماني استفاده كنند و يا افراد درمانجو را ترغيب كنند تا براي بيان عواطف و احساسات عميق خود از ادبيات مخصوص به خودشان استفاده كنند.
در هر دو مورد، آنها يك فضاي امن و غير قضاوتي را ايجاد مي كنند، به نحوي كه افراد درمانجو مي توانند بيانات نوشته شده خود و واكنش هاي عاطفي مرتبط را بررسي كنند.
هر چند كه همه متخصصان سلامت روان مي توانند مولفه هاي شعر درماني را در روش هاي درماني خودشان استفاده كنند، ولي فدراسيون بين المللي شعر / ادبيات درماني يك برنامه گواهي نامه اي را توسعه داده است و افرادي كه علاقمندند به يك درمانگر شعر ثبت شده و يا مجاز تبديل شوند، مي توانند از اين برنامه ها استفاده كنند.
تاريخچه و توسعه شعر درماني
تاثيرات درماني كلمات مدت ها پيش شناخته شده است. از ۴۰۰۰ سال قبل از مسيح، مصريان اوليه كلماتي را بر روي پاپيروس (درخت كاغذ) مي نوشتند، آنها را در يك مايع حل مي كردند و آن را به عنوان يك دارو، به بيمار مي دادند.
در سال هاي اخير، خواندن و بيان كردن نوشتاري به عنوان روش درماني مكمّل، در مورد افراد داراي ناراحتي رواني و عاطفي به كار گرفته شده است.
بيمارستان پنسيلوانيا، به عنوان اولين بيمارستان تاسيس شده در ايالات متحده، از ميانه هاي قرن ۱۷۰۰، به صورت مكرّر اين روش درماني را مورد استفاده قرار داده است.
در اوايل قرن ۱۸۰۰، دكتر بنجامين راش شعر را به عنوان يك روش درماني معرفي كرد كه مي تواند در طول درمان استفاده شود.
در سال ۱۹۲۸، شعر شناس و دارو سازي به اسم الي گريفر شروع به استفاده از شعر براي افراد درمانجو كرد و به كمك روانشناساني به اسم دكتر جك ال ليدي و دكتر سم اسپكتور ، گروه هاي “شعر درماني” را در دو بيمارستان مختلف ايجاد كرد.
بعد از مرگ گريفر، ليدي و همكاران وي به استفاده از شعر در فرآيند گروه درماني ادامه دادند و در نهايت به همراه يكديگر انجمن شعر درماني (APT) را در سال ۱۹۶۹ تاسيس كردند.
همچنين كتاب داران يك نقش عمده اي را در رشد اين رهيافت درماني داشته اند.
آرلين هينز ، به عنوان يكي از پيشروان اين حوزه، كه يك كتاب خانه بيمارستاني داشت و شعر درماني را مطالعه كرده بود، با صداي بلند شروع به خواندن داستان ها و شعر ها كرد، و مشاهده كرد كه اين كار باعث تسهيل بحث و رابطه وي با درمانگران مي شود و در نتيجه آن افراد بهتر درمان مي يابند يا ترغيب به درمان مي شوند.
در آخر وي شروع به توسعه برنامه آموزشي براي شعر درماني كرد و در همان دوره، برخي از افراد ديگر هم به چنين كاري مشغول بودند.
در سال ۱۹۸۰، تمامي رهبران و پيشروان اين رشته به يك جلسه دعوت شدند تا راهنماهاي مربوط به آموزش و گواهي نامه اين روش درماني را فرمول بندي كنند. در اين جلسه، انجمن ملي شعر درماني (NAPT)، APT را ايجاد كرد.
به دليل افزايش محبوبيت اين روش، چندين كتاب و مقاله براي راهنمايي درمانگراني نوشته شده است كه از روش شعر درماني استفاده مي كنند.
هاينز و ماري هانز بري ، به صورت مشترك كتاب درماني را در سال ۱۹۸۶ چاپ كردند – فرآيند تعاملي: يك كتاب دستي . اخيرا، نيكولاس مازا يك مدلي را براي كارا بودن شعر درماني معرفي كرد، همچنين در مورد كاربرد هاي باليني آن، در كتاب شعر درماني: نظريه و روش بحث كرده است.
مجله شعر درماني در سال ۱۹۸۷ توسط NAPT تاسيس شد و تا به امروز، به عنوان جامع ترين منبع در مورد اطلاعات مربوط به نظريه، روش و تحقيقاتي فعلي مورد استفاده قرار گرفته است.
امروزه شعر درماني در سطح بين الملل و توسط صدها متخص، كه شامل روان شناسان، روان پزشكان، مشاوران، فعالان اجتماعي، آموزش دهندها و كتاب داران هستند، مورد استفاده قرار مي گيرد.
اين رهيافت به صورت موفقي در چندين مجموعه – شامل مدارس، كتابخانه ها، بيمارستان ها، مراكز توان بخشي، و موسسات تاديبي و غيره – و در رابطه با افراد مختلف، شامل كودكان، نوجوانان و افراد بالغ مورد استفاده قرار مي گيرد.
شعر درماني
دروغ چيست و دروغگو كيست؟
بازي درماني
شعر درماني به چه نحوي انجام مي شود؟
برخي از افراد، به عنوان يك بخشي از فرآيند درماني خودشان تمايل دارند تا خاطرات و احساسات قرار گرفته در بخش نيمه هوشيار خود را بررسي كرده و مشخص كنند كه به چه نحوي آنها مي توانند بيانگر و مرتبط با وضعيت زندگي فعلي آنها باشند.
باور بر اين است كه شعر مي تواند براي اين فرآيند مفيد باشد، همانطور كه در اغلب موارد توانسته است كه :
• به عنوان ابزاري براي بيان كردن عواطفي استفاده شده است كه در غير اين صورت، بيان كردن آن احساسات دشوار مي باشد.
• منجر به افزايش خود انعكاسي و خود اكتشافي شود، عزت نفس را تقويت كند و به افراد كمك كند تا دنياي خودشان را درك كنند.
• به افراد كمك كند تا با باز كردن راه هاي جديد به سوي واقعيات درك شده، موقعيت و وضعيت خود را دوباره تعريف كنند.
• تجارب عاطفي را تصديق كند و با كمك به افراد براي درك بيشتر تجربيات خودشان، كه توسط ديگران به اشتراك گذاشته مي شود، پيوستگي و اتحاد گروهي را افزايش دهد.
• به درمانگران كمك كند تا بينش و درك عميق تري نسبت به افراد تحت درمان داشته باشند.
در حالت كلي، درمانگران شعر در انتخاب شعري كه اعتقاد دارند داراي ارزش درماني است، آزاد هستند ولي بايد از راهنماهاي عمومي تبعيت كنند.
توصيه مي شود كه شعر هاي انتخاب شده مختصر باشند، احساسات و تجربيات جهاني را شناسايي كنند، اميد بخش باشند، و زبان هاي گسترده اي را شامل شوند. برخي از شعر ها كه به طور رايج مورد استفاده قرار مي گيرد، عبارتند از:
“The Road Not Taken” از روبرت فروست
“The Journey” از ماري اوليور
“Talking to Grief” از دنيز لورتو
“The Armful” از روبرت فروست
“I Wandered Lonely as a Cloud” از ويليام وروسورت
همچنين انتخاب موارد توسط درمانگر صورت مي گيرد، و ممكن است از اشخاص درمانجو درخواست شود تا يك شعر و يا يك ادبيات ديگري را كه تشخيص داده مي شود، را به درمانگر بگويند.
استفاده از اين روش هم مي تواند منجر به كسب اطلاعات مفيد نسبت به عواطف و احساسات افراد درمانجو گردد.
تكنيك هاي مورد استفاده در شعر درماني
در زمينه شعر درماني چندين مدل وجود دارد، ولي محبوب ترين و بيشترين مورد استفاده شده عبارت از مدلي مي باشدكه توسط نيكولاس مازا معرفي شده است.
بر اساس اين مدل، شعر درماني شامل سه مولفه اصلي است كه عبارتند از: پذيرا / تجويزي، بيانگر / خلّاق، و نمادين / تشريفاتي.
در مولفه پذيرا / تجويزي، درمانگر يك شعري ، يا يك بخش ادبي را انتخاب خواهد كرد و فرد درمانجو را ترغيب مي كند كه واكنش و عكس العمل نشان دهد.
موارد انتخاب شده معمولا بر اساس توانايي توصيف، توضيح و مشخص كردن مسائل مربوط به مضامين مورد بحث در دوره انتخاب مي شود.
معمولا موارد انتخاب شده توسط شخص درمانگر و يا درمانجو با صداي بلند خوانده مي شود، بنابراين لحن و ريتم شعر بايد كاملا مناسب باشد.
در مورد گروه، خانواده و يا زوج درماني، افراد به صورت دوره اي، بخشي از يك شعر را مي خوانند و يا ممكن است كه درخواست شود تا كل شعر را به صورت يكجا و با هم بخوانند.
در هنگام خواندن شعر مورد استفاده، درمانگر به واكنش هاي زباني و غير زباني افراد توجه مي كند، و معمولا اين واكنش ها بعد از خواندن شعر، با سوالاتي مشخص مي شود، براي مثال از آنها پرسيده مي شود كه “من متوجه شدم كه شما در هنگام خواندن شعر، حالت خنده داشتيد.
آيا مي تواني در مورد واكنش خودت توضيح بدهي؟” “آيا بخش يا خط خاصي در شعر بوده است كه شما در زندگي خودتان با آن برخورد داشته ايد؟” “اين شعر به شما چه احساسي مي دهد؟”
مولفه بيانگر / خلّاق شامل استفاده از نوشته هاي خلّاق – شعر، نامه ها و كل روزنامه – به منظور ارزيابي و درمان مي باشد.
پروسه نوشتن مي تواند روان پاك ساز و توان بخش باشد، و در اغلب موارد منجر به آزاد شدن فرد از خاطرات سركوب شده يا خاطرات فراموش شده مي شود و منجر به مشخص شدن نگراني ها و توانايي هاي فرد مي شود.
ممكن است كه برخي از افراد نسبت به قدرت نوشتن خلّاقانه خودشان ترديد داشته باشند، ولي درمانگر با بيان كردن اين مورد كه آنها مجبور به استفاده از ريتم و يا ساختار خاصي نيستند، مي تواند به آنها كمك كند.
همچنين درمانگر مي تواند از شعر هاي اصلي استفاده كند تا بر روي آن كار كند و يا حس هاي و ادراكات شعري را براي كساني كه در تجسّم با مشكلاتي مواجه هستند، معرفي كند.
همچنين درمانگر مي توان يك شعر را با افراد به اشتراك بگذارد و از آنها بخواهد كه يك خطي را انتخاب كند كه تا اندازه اي به زندگي و گذشته آنها مربوط مي شود و از آنها بخواهد تا با همان خط شروع كند و يك شعر بگويد.
در گروه درماني، شعر ها بايد به صورت انفرادي و يا گروهي نوشته شوند.
در برخي مواقع، به افراد گروه يك كلمه، موضوع و يا جمله ريشه ي گفته مي شود و از آنها درخواست مي شود تا به صورت همزمان به آن پاسخ دهند.
پيشبردهاي مربوط به اعضاي گروه جمع آوري مي شوند، تا يك شعري ايجاد شود كه مي تواند براي تهييج بحث هاي گروهي مورد استفاده قرار گيرد.
در زوج درماني، ممكن است كه از زوجين درخوست شود تا به اتفاق هم يك شعر را بنويسند به نحوي كه هر يك از آنها، به صورت يك در ميان يك خط بنويسد.
نامه نويسي، به عنوان يكي ديگر از ابزارها و روش هاي درماني مفيد، مي تواند براي دستيابي به خلّاقيت برخي از افراد بكار گرفته شود. يكي از روش ها عبارت از نوشتن يك نامه براي شخصي است كه در دوره درمان از شعر استفاده مي كند.
نامه مي تواند شامل اظهار قبول يا عدم قبول باشد، و اين فرآيند مي تواند به صورت كامل، واكنش اوليه افراد را به شعر مشخص كند.
همچنين يك نامه مي تواند براي شناسايي عواطفي به كار گرفته شود كه منجر به بروز مشكلاتي فعلي شده است، تا به فرد كمك كند اين احساسات خود را با هدف مسلط شدن و كنترل شدن بر كل آن، تجسّم كند و مشكل را رفع كند.
همچنين ممكن است افراد ترغيب شوند تا در طول درمان از يك روزنامه شخصي استفاده كنند و تفكرات خودشان را بعد از درمان يافتن ثبت كنند و يا يك شعر بخوانند.
همچنين ممكن است كه افراد حاضر در گروه درماني اين فرصت را پيدا كنند كه تمامي نوشته هاي خود (مربوط به روزنامه شخصي) را با ديگر اعضاي گروه به اشتراك بگذارند.
مولفه نمادين / تشريفاتي شامل استفاده از استعاره ها، داستان گويي، و تشريفات مذهبي به عنوان ابزاري براي تغييرات تاثير گذار مي باشد.
استعاره ها، كه ضرورتا نمادين هستند، مي تواند به افراد كمك كند تا احساسات و تجارب پيچيده خود را به صورت مختصر و به صورت عميق تشريح كنند.
تشريفات مذهبي مي تواند كارايي ويژه اي را در كمك به افرادي داشته باشند كه تجربه زيان و خاتمه يافتن دارند، براي مثال در مورد كساني كه طلاق مي گيرند و يا يكي از افراد محبوب شان فوت مي كند.
كاربرد اين روش عبارت از بررسي و شناسايي كردن احساسات و عواطف افراد در رابطه با حادثه صورت گرفته مي باشد.
مثال، نوشتن يك نامه براي شخصي كه به صورت اتفاقي فوت شده است و سپس سوزاندن آن نامي مي تواند يك قدم و مرحله مفيد در فرآيند پذيرش مسئله و مقابله با ناراحتي باشد.